سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس مردمی را دوست بدارد [ در روز قیامت ] با آنان محشور خواهد شد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :16
بازدید دیروز :51
کل بازدید :216746
تعداد کل یاداشته ها : 517
103/9/11
1:3 ص

اونهایی که دلشون روانه شد برای ماهم دعا کنند شاید نصیب من رو سیاه هم بشه دیدن گنبد و گل دسته ی اقا.میدونم ما که لیاقت نداریم کنار شش گوسه بشینیم اما آرزوش رو داشتن که گناه نیست

از همگی دوستان التماس دعا داریم


90/1/14::: 6:1 ع
نظر()
  
  
حاجیان جمعند دور هم همه
پس کجا رفته حسین فاطمه

حاجیان رفتند یکسر در منا
پس چرا رفته سوی کرببلا

او به جای موی سر سر میدهد
قاسم و عباس و اکبر می دهد

سعی حج او صفا با خنجر است
مروه اش قبر علی اصغر است


  
  
وبلاگ انسان کامل


  72 شب مانده کمر خم بشود

72 عاشق ز زمین کم بشود

72 میدان  بلا در پیش است

72 شب مانده محرم بشود


  
  
او
می گوید: "مهندسی معکوس شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید و
اگر از من می پرسید چگونه؟ می گویم در قانون اساسی... اگر توانستید ولایت
فقیه را خط بزنید بلافاصله پرنده ی شیعه افت می کند... چنین جامعه ای از
درون فرو می ریزد بدون اینکه یک تیر شلیک کنید."


fukuyama147.jpg

فرانسیس
فوکویاما، پژوهشگر ژاپنی الاصل تبعه ی آمریکاست که به خاطر نوشتن کتابی با
عنوان "پایان تاریخ و آخرین انسان" در سال 1992 مشهور شد.

فوکویاما
در سالهای پس از جنگ، به عنوان جامعه شناس هلندی و با روادید این کشور به
ایران آمد و در مدت هشت ماه اقامتش از نزدیک به تکمیل تحقیقاتش پرداخت.
او
در سال 1997 در کنفرانسی در اورشلیم اسرائیل گفت: شیعه پرنده ایست که افق
پروازش بالاتر از نیروهای ماست. این پرنده دو بال دارد: یک بال سرخ که
شهادت طلبی شیعه است و برگرفته از قیام عاشوراست و یک بال سبز که انتظار
مهدی و عدالت خواهی است. همچنین شیعه بعد سومی هم دارد که اهمیتش بسیار
است؛ شیعه زرهی به نام ولایت فقیه به تن دارد که قدرتش با آن دو چندان
میشود.
وی
گفت:  درست است که در بین فرهنگ ها، فرهنگ اسلام و در بین مکاتب، شیعه
غالب می شود، اما ما می خواهیم با اقدامات بزرگی، این معامله را به سوی
خودمان تغییر دهیم.

فوکویاما
سپس نظریه ای را با عنوان "میکروپولتیک و میکروفیزیک" ارائه می دهد،
میکروپولتیک یعنی میل و انگیزه و میکروفیزیک یعنی قدرت. او می گوید: "برای
پیروزی بر مردم یک کشور، باید انگیزه ی مردم را تغییر داد. اگر انگیزه ی
مردم، که به عنوان یک فرهنگ شکل گرفته است، تغییر کند و به رفاه طلبی و
تجمل گرایی و اشرافی گری تبدیل شود، شما پیروز خواهید شد و گرنه مانند این
است که آب در هاون می کوبید. این انگیزه ها هم تغییر نمی کند مگر اینکه
ارکان قدرت یک قدرت برای تغییر دادن آن وارد صحنه شوند."



او
می گوید: "مهندسی معکوس شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید و
اگر از من می پرسید چگونه؟ می گویم در قانون اساسی. اگر شورای نگهبان را
که موجب بقای ولایت فقیه است، از طریق حمله به نظام استصوابی، از قانون
اساسی حذف کنید، خود به خود ولایت فقیه هم در یک رفراندوم زده می شود. اگر
توانستید ولایت فقیه را بزنید بلافاصله پرنده ی شیعه افت می کند در گام بعد
باید میل مردم را از شهادت طلبی به رفاه طلبی تغییر داد. آن وقت
فناناپذیری و تهدید ناپذیری هم به طریق اول از بین می رود. چنین جامعه ای
از درون فرو می ریزد بدون اینکه یک تیر شلیک کنید".
منبع
  
  

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: "من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید"، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او به طور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. مرد اول درخواستش را دو بار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند؟ مرد دوم پاسخ می دهد: "من شیطان هستم." مرد اول با شنیدن این جواب جا می خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد: "من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم. وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد شهر تان را ببخشد. به این خاطر شمارا تا مسجد همراهی کردم!

منبع:zibabin.blogfa.com


  
  

  یه روز یه ترکه:

اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان. ؛ . خیلی شجاع بود، خیلی نترس. ؛ . یکه و تنها جلوی زورگویی استبداد ایستاد . جونش رو گذاشت کف دستش و فداکاری کرد، برای ایران

 

یه روز یه رشتیه:

 اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛ . برای مهار کردن استبداد تلاش کرد، . اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.

 

یه روز یه عربه:

اسمش علی هاشمی بود ؛ سردار هور؛ جونش و فدای آرمانهاش کرد. فدای سرزمینش.

 

یه روز یه لره:

اسمش آریوبرزن بود. جانانه جلوی متجاوزان به این میهن ایستاد و جونش و فدای میهنش کرد.

 

یه روز یه اصفهانیه :

 اسمش حسین خرازی بود، سردار جبهه های جنوب. جنگید و خودش رو فدا کرد  تا بیگانه به من وتو زور نگه.

  یه روز ما همه با هم بودیم. ، . ترک و رشتی و عرب و لر و  اصفهانی  ! .جلوی همه ی زورگویان دنیا ایستادیم  تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند . و تصمیم گرفتند که قفل دوستی ما رو بشکنند. ؛ . حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، . به همدیگه می خندیم، . و چه شادی بدی !

 منبع:zibabin.blogfa.com


  
  
نامه جوان به علامه طباطبائی :

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک نخبه الفلاسفه آیه الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، ...چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم، هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته‌اند و سبب آن شده‌اند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می‌دارند. درخواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟

یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و اِلّا دیگران ادعای نصحیت فراوان دارند. دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).

باز هم خاطرنشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاهاً موفق به پاسخ این سؤال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع میتوانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید. متشکرم.­1355/10/23

z5nxxhrpvro59cprvuw.jpg



پاسخ علامه طباطبائی به این نامه :

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم

برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویّه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.

محمد حسین طباطبایی
 
منبع:خبرآنلاین به نقل از تبیان


  
  
 

سلام . شرمنده که خیلی دیر آپ می کنم .

حاج مهدی سماواتی رو خیلی با نوای ملکوتیش میشناسند.خودم من کلی با دعای کمیلش کیف می کنم.دعا کنید و ما رو هم دعا کنید.

 ?دعای ابوحمزه ثمالی

  دعای کمیل

 دعای مجیر

 مناجات امیرالمومنین (ع)

  دعای توسل

  زیارت عاشورا

 زیارت آل یاسین

منبع:ذاکرین


  
  


زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی؟

بی پناهم، خسته ام، تنها؛ به دادم می رسی؟

گرچه آهو نیستم، اما پر از دلتنگیم

ضامن چشمان آهوها، به دادم می رسی؟

از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند

گنبد و گلدسته هایت را، به دادم می رسی؟

ماهی افتاده بر آبم، لبالب تشنگی

پهنه ی آبی ترین دریا، به دادم می رسی؟

ماه نورانی شبهای سیاه عمر من

ماه من، ای ماه من، آیا به دادم می رسی؟

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام

هشتمین دردانه زهرا، به دادم می رسی؟

بازهم مشهد، مسافرها، هیاهوی حرم

یک نفر فریاد زد: آقا به دادم می رسی؟


  
  


                                 آیات قدرت الهی
<\/h2>

سپس برای توجّه نفوس به عظمت باهره‌ی خویش، قسمتی از عنایات خود را به‌مردم گوشزد می‌فرماید:
«و هو الّذی أنشأَ لکم السّمعَ و الأَبصرَ و الأَفئِدَة‌...»(78)
آن خدایی که من، شما را به سوی او دعوت می‌کنم، کسی است که برای شما چشم و گوش و دل، سه رکن درک دلایل را آفرید و به شما نیروی تفکّر و تدبّر داد که بر موجودات دیگر مزیّتی داشته باشید؛ ولی شما قدر این نعمت‌های پرارزش را ـ‌که فقدان هر یک، پدید آورنده‌ی مشقّت‌های زندگی است ـ نمی‌دانید:
«...‌‌قلیلاً ما تشکرونَ»(78)
سپاسگزاریتان کم و اندک و یا هیچ است.
«و هو الّذی ذرأکُم فِی الأرض و إلیه تُحشرونَ»(79)
او کسی است که شما را در زمین پدید آورد. مراحلی را که قبل از استقرار در رحم مادران خود پیمودید به اراده و قدرت او بود. ایجاد شما به قدرت بی‌حدّ او ممکن شد و بازگشت شما هم در سرای آخرت به سوی اوست و در سرای آخرت، در مقابل اعمال خویش مأجور یا معاقب خواهید بود.
«و هو الّذی یُحیی و یُمیتُ و له اختلفُ الّلیْلِ و النّهار أفلاتعقلونَ»(80)
او کسی است که حیات و ممات به قدرت اوست. او در ارحام مادران، شما را حیات بخشید و پس از انقضای آجال[1]شما را می‌میراند. رفت و برگشت شب و روز، زیادت و نقصان لیل و نهار به وضع منظّم و یکنواخت، از پرتو قدرت بی‌حدّ اوست. آیا نیروی تفکّر خود را به کار نمی‌اندازید تا درک کنید برای تمام این تغییرات، صانع و پدیدآوری است که پرستش و خدایی سزاوار اوست و عبادت، خاصّ ذات او می‌باشد؟
* * *
بل قالوا مثلَ ما قال الأوّلونَ(81) قالوا أءِذا متنا و کنّا تراباً و عظماً أءِنَّا لَمَبعوثونَ(82) لقد وعدنا نحن و ءاباءُنا هـذا من قبلُ إنْ هـذا إلاّ اسطیر الأوّلینَ(83)قل لِمَن الأرض و من فیها إنْ کنتم تعلمون(84)سَیَقولون لِلّه قلْ أفلاتذکّرونَ(85)قل من ربّ السمـوت السّبع و ربّ العرشِ العظیم(86)سیقولون لِلّه قلْ أَفلاتتّقونَ(87) قل من بیده ملکوت کلّ شیء و هو یُجیر و لایُجار‌علیه إن کنتم تعلمون(88)سیقولون لِلّه قُلْ فَأَنّی تُسحرونَ(89) بل أتینهم بالحقّ و إنّهم لَکَـذبونَ(90)

ترجمه:<\/h4>

81‌. بلکه مانند آنچه پیشینیان ایشان گفته بودند، اینان گفتند.
82‌. گفتند: آیا وقتی که بمیریم و خاک و استخوان‌هایی شویم، آیا برانگیخته‌نشدگان خواهیم‌بود؟[انکار قیامت را به صورت استفهام بیان کردند.]
83‌. البته این زنده شدن را به ما و به پدرانمان از پیش وعده داده‌اند. این جز افسانه‌های مردم پیشین نیست!
84‌.[ای پیامبر، به منکران] بگو: این زمین و هر که در آن است از آنِ کیست؛ اگر دانا‌هستید؟
85‌. به زودی خواهند گفت: از آنِ خداست. بگو پس چرا پند نمی‌گیرید؟
86‌. بگو: پروردگار آسمان‌های هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست؟
87‌. به زودی خواهند گفت: از آنِ خداست. بگو: پس چرا[از عذاب خدا]نمی‌ترسید؟
88‌. بگو: کیست که ملکوت هر چیزی به دست اوست و او پناه می‌دهد و پناه داده نشود، اگر دانا‌هستید؟
89‌. خواهند گفت: از آنِ خداست. بگو: پس از کجا و چگونه افسون می‌شوید[و‌فریب‌می‌خورید؟]
90. بلکه حقّ را برای ایشان آوردیم و مسلّماً آنان[در این نسبت‌ها که به خدا می‌دهند]دروغ‌می‌گویند.

تفسیر:<\/h4>

معاندان و زندگی پس از مرگ<\/h2>

پرسش‌های بیداری آفرین<\/h2>

ترجمه:<\/h4>

91. خدای متعال هیچ فرزندی نگرفت و با او هیچ خدایی نیست[اگر با خدایی او در عالم‌هستی شریکی بود] در آن هنگام آنچه را آفریده بود می‌برد[و‌مخلوقش را به‌خود‌اختصاص می‌داد] و برخی از خدایان بر برخی دیگر برتری می‌جُستند؛ خدای بلند پایه، از آنچه ایشان او را به آن از فرزند و همتا و مانند می‌ستایند و وصف می‌کنند، منزّه است.
92.[آن خدایی که] به پنهان و آشکار داناست؛ پس خداوند از آنچه شریک او می‌گیرند برتر است.
93. پروردگارا، بگو: اگر آن عذابی را که به ایشان وعده داده‌اند به من می‌نمایانی،
94. پروردگارا، پس مرا قرین گروه ستمکاران قرار مده.
95. همانا ما تواناییم که عذابی را که به ایشان وعده داده‌ایم به تو بنمایانیم.
96.[خصلت] بد را به خصلتی که نیکوست برطرف کن و ما به آنچه وصف می‌کنند داناتریم.
97. و بگو: پروردگارا، از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم.
98. و پناه می‌برم به تو ای پروردگار از این‌که شیاطین در اطراف من حاضر شوند.
99. تا آنگاه که مرگ، یکی از ایشان را فرا رسد[از روی تحسّر] گوید: پروردگارا! مرا بازگردانید.
100. شاید من در عوض آنچه باز گذاردم کرداری شایسته انجام دهم! هرگز بازگشتی نخواهند داشت. البته این کلمه[ فقط یک]سخنی است که آن شخص[از روی حسرت،]گوینده‌ی آن است و از پیش روی ایشان برزخی است[واسطه‌ای است میان دنیا و آخرت که آن قبر است و در آن جا خواهند بود] تا روزی که برانگیخته شوند.

تفسیر:<\/h4>

تنزیه ساحت کبریایی<\/h2>

در قرآن مجید ـ که کتاب هدایت و راهنمای بشر تا آخرین زمانی که روی زمین زندگی‌کند، می‌باشد ـ به‌گونه‌های مختلف، اِثبات توحید ـ که اصل و بنیان خداشناسی است‌ـ به احسن وجوه با دلایلی وجدانی و عقلی، سخن به میان آمده است. هر جا به‌مناسبتی این حقیقت، ذکر شده تا جویندگان راه هدایت، طریق صحیح را بیابند و با‌پیروی از آن، نیکبخت گردند. در این جا هم پس از ذکر دلایلی که اثبات‌کننده‌ی توحید‌و یگانگی خداوند است، اصلی بیان می‌فرماید که پاسخگوی آن وجدان سلیم است و آن این‌که:
«مَا اتّخذ اللّه مِن وَلَد و ما کانَ مَعَهُ مِن إلـه إذاً لَذَهبَ کلّ إلـه بما خلق و لعلا بعضُهم علی بعض‌...»(91)
اول در ردّ گفتار گمراهانی که برای خداوند فرزند قایلند، بیان می‌فرماید:
«ما اتّخذ اللّه من ولد‌...»(91)
خداوند فرزندی ندارد. این سخن را بیان فرمود تا اباطیل مسیحیان و یهود و آنان که برای ذات اقدس او قایل به فرزندند، موهوم بودنش آشکار گردد.
خدای متعال در این آیات شریفه، نفوس را به عظمت و کبریایی ذات بزرگوار خود متوجّه کرد که ایجاد سمع و بصر و نیروی تدبّر به قدرت بی‌حدّ او وابسته است. آفرینش‌آسمان‌ها و زمین و پدیدار ساختن افراد بشر به اراده‌ی او انجام شد. اوست که مرگ و میر موجودات را ایجاد کرد و رفت و برگشت شب و روز را به مصلحت خویش منظّم نمود.
در جواب آن توجّهات هدایت‌بخش و در پاسخ آن گفته‌های سعادت‌آفرین، افراد معاند و لجوج این‌گونه گفتند:
«بل قالوا مِثلَ ما قال الأوّلونَ»(81)
گفتار آنان هم به گفتار منکرانِ قبل از خود شباهت داشت و از آن جا که دلیلی بر نفی قیامت و زندگی پس از مرگ نداشتند، از روی استفهامی که مبیّن انکار درونی آنان بود گفتند:
«قالوا أءِذا مِتْنا و کُنّا تراباً و عِظماً أءِنَّا لَمَبعوثونَ»(82)
آیا وقتی که بمیریم و زیر خروارها خاک، استخوان‌هایمان پوسید و به صورت خاک درآمدیم و اعضای ما ترکیب خود را از دست داد و تلفیق ظاهری از هم متلاشی شد، ما مبعوث می‌شویم و راه حیات را در عالَمی دیگر پیش می‌گیریم؟
«لقد وُعدنا نحن و ءاباءُنا هذا من قبل إن هـذا إلاّ اسطیرُ الأوّلین»(83)
به ما و پدرانمان چنین وعده‌هایی دادند؛ افرادی آمدند و خود را فرستاده از طرف خدا به حساب آوردند؛ این‌ها نیست مگر داستان‌ها و افسانه‌هایی که مبدأ و منشأیی ندارد و دروغ‌هایی است که از خود می‌بافند؛ ولی از آن جا که اعتقاد به مبدأ و معاد با فطرت بشر همراه است و فطرتش با آن در آمیخته است، قرآن با همان افرادی که جهت مطامع دنیوی خود، حقایق را منکر می‌شوند، باب احتجاج را می‌گشاید.
«قُلْ لِمَنِ الأرضُ و مَنْ فیها إن کنتم تعلمون»(84)
اوّل آنان را متوجّه خداشناسی می‌فرماید که به آنان بگو: زمین و افرادی که در آنند برای کیست و آفریده‌ی چه کسی است اگر دانایید و وجودتان به بینش و دانش آراسته شده است؟!
«سیقولون لِلّه‌...»(85)
پاسخی که خواهند گفت، همان پاسخی است که فطرت آنان اقتضا می‌کند که این آفریده شده‌ها از قدرت خدای یگانه ایجاد شده است.
ولی افسوس در این است که تذکّر و تنبّهی در آنان ایجاد نمی‌شود و متذکّر نمی‌گردند و تفکّر خود را به کار نمی‌اندازند تا بفهمند خدایی که قادر به ایجاد و آفرینش موجودات از نیستی به هستی باشد، این قدرت را نیز دارد که آنان را پس از مردن و خاک شدن دوباره حیات بخشد و به میزان حساب حاضر کند.
«قل مَن ربُّ السّمـوت السّبع و ربُّ العرشِ العظیم»(86)
پس از آن، افراد معاند را متوجّه می‌فرماید به ملکوت آسمان‌ها و کُرات بهت‌آور و کهکشان‌های حیرت‌بار که نیروی تصوّر بشر و قدرت علمی او تا امروز نتوانسته است حدّی برای آن‌ها معیّن کند. باز هم از فطرت سلیم و عقل بیدار آنان می‌پرسد که آسمان‌های هفتگانه و کُرات و منظومه‌های جهان بالا و عرش را که آفرید و مدبّر آن‌ها کیست؟ خواهند گفت: آفریدگار این دستگاه منظّم و مدبّر این نظم حیرت‌بار خداست. امّا در برابر این گفتار و این ندای وجدان، راه تقوا و ترس از عذاب الهی را پیش نمی‌گیرند و بر اسب مُراد خویش سوارند تا به هلاکت واقعی مبتلا شوند.
سپس در احتجاج می‌فرماید:
«قُلْ مَن بیده ملکوتُ کلّ شیء و هو یُجیر و لایُجارعلیه إن کنتم تعلمون»(88)
از این افراد سؤال کن و بگو: ملکوت هر چیز و خزاین اشیا به قدرت کیست؟ و از آنِ چه کسی است که مستغیثین[2] را در پناه خود، پناه می‌دهد، ولی برای او از کسی پناه خواسته نمی‌شود؟ همه چیز پناهنده‌ی اویند؛ امّا او بی‌نیاز از پناه خواستن است؛ اگر علم به این موضوع دارید پاسخ دهید؟
«سیقولون لِلّه‌...»(89)
خواهند گفت: آن موجودی که پناهگاه همه چیز و مَأمن همه‌کس می‌باشد و از کسی و چیزی پناه نمی‌خواهد، خداست؛ امّا این کوردلان و بی‌خبران از حقیقت، افسون نادانی آنان را آن‌گونه مسحور ساخته که حقیقت را با نهایت وضوح و آشکاری‌اش انکار می‌کنند و فریب می‌خورند و بیچارگی دو جهان را برای خویش می‌اندوزند.
«بَلْ أتَینهم بالحقّ و إنّهم لَکذبونَ»(90)
ما آنچه را که مبیّن حقیقت و مُظهر حقّ است برای این افراد آوردیم و حقیقت موضوع را برای آنان بیان کردیم، ولی آنان راه کذب و تکذیب را رها نکردند و اصرار در باطل نمودند و خویشتن را به اباطیلی سرگرم نمودند که شقاوت دو جهان در آن موجود بود.
* * *
ما اتّخذ اللّه مِن ولد و ما کان معه مِن إلـه إذاً لَذَهَبَ کلّ إلـه بما‌خلق و لعلا بعضُهم علی بعض سبحن اللّه عمّا یَصِفونَ(91) علم الغیب و الشّهدةِ فتعلی عمّا یُشرکون(92) قُلْ ربّ إمّا تُرینّی ما‌یُوعدون(93)ربّ فلاتجعلنی فِی القوم الظَّـلمین(94) و إنّا علی أنْ نُریک ما نعدُهم لَقَـدرونَ(95)إِدْفَعْ بالّتی هی أحسن السّیّئة نحن اعلم بما یَصفون(96) و قلْ ربّ أعوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشّیـطین(97)و أعوذُ بکَ ربّ أن یحضرون(98) حتّی إِذا جاء أحدهم الموتُ قال ربّ ارجعون(99)لعلّی أعمل صلحًا فیما ترکت کلاّ إنّها کلمة هو قائِلُها و مِنْ ورائِهم برزخٌ إلی یوم یُبعثونَ(100)

  
  
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام خوب هستید میتوانید با راه زیر وبلاگ خود را در وبلاگ ما ثبت کنید. 1-نویسنده وبلاگ ما شوید و 15 مطلب ارسال کنید. اگه فکر میکنید نمی صرفه یه نگاه به آمار وبلاگ کنید خودتون متوجه میشید. باتشکر پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان http://www.mehrdad-sedighian.blogfa.com
+ سلام خوب هستید میتوانید با راه زیر وبلاگ خود را در وبلاگ ما ثبت کنید. 1-نویسنده وبلاگ ما شوید و 15 مطلب ارسال کنید. اگه فکر میکنید نمی صرفه یه نگاه به آمار وبلاگ کنید خودتون متوجه میشید. باتشکر پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان http://www.mehrdad-sedighian.blogfa.com
+ سلام خوب هستید میتوانید با راه زیر وبلاگ خود را در وبلاگ ما ثبت کنید. 1-نویسنده وبلاگ ما شوید و 15 مطلب ارسال کنید. اگه فکر میکنید نمی صرفه یه نگاه به آمار وبلاگ کنید خودتون متوجه میشید. باتشکر پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان http://www.mehrdad-sedighian.blogfa.com:)
+ سلام خوب هستید میتوانید با راه زیر وبلاگ خود را در وبلاگ ما ثبت کنید. 1-نویسنده وبلاگ ما شوید و 15 مطلب ارسال کنید. اگه فکر میکنید نمی صرفه یه نگاه به آمار وبلاگ کنید خودتون متوجه میشید. باتشکر پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان http://www.mehrdad-sedighian.blogfa.com
+ سلام بهترین سایت پاپ آپ
+ سلام
+ http://sarvghamatan.blog.ir/


+ وب سایت شهرسان دشتی
+ پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان


+ بازی تراوین http://www.travien.ir آپلود سنتر http://www.niliup.ir فتوشاپ آنلاین http://photoshoponline.ir نیلی ترین رخسار http://www.nilitarin.ir/pa