با نگاهى گذرا به تاریخ جوامع بشرى، نقش دورانساز و کلیدى جوانان در غالب حرکتهاى فرهنگى و اجتماعى و نیز نهضتهاى حیاتبخش پیامبران الهى کاملا آشکار و روشن است.
تجربه تاریخ بیانگر این مهم است که در هر حرکتى از استعدادهاى فکرى و نهفته قشر جوان به صورت اصولى و صحیح بهرهبردارى شده است، دستاوردهاى بسیار مهم و ارزشمندى به دست آمده است.
در مقابل، زمانى که هدایت و رهبرى گروههاى جوان به دست افراد هوسران و قدرتطلب افتاده است، جنایات و تراژدىهاى بسیار دهشتناکى به وقوع پیوسته است. در حالى که، در تفکر دینى بها دادن و شخصیت دادن و اهتمام به جوانان بسیار توصیه شده است.
براى روشن شدن این حقیقت، سزاوار است، سیره و عملکرد یکى از انبیاء الهى در این زمینه، با بهرهبردارى منفى رهبران مستبد از نیروهاى جوان در جنگهاى جهانى اول و دوم مقایسه شود تا آنگاه پیامدهاى استفاده از ظرفیتهاى قشر جوان و نیز عدم استفاده و غفلت از آن آشکار گردد.
از ایننظر، وقتى مجموعه روایات مربوط به قیام حضرت مهدى (عج) را مطالعه مىکنیم، با این حقیقت آشنا مىشویم که زمینهسازان اصلى ظهور و اصحاب و یاران خاص آن حضرت در جریان تلاش براى تشکیل حکومت عدل جهانى، جوانان خواهند بود.
به عنوان مثال، یکى از شخصیتهاى وارسته و شجاعى که در آخرالزمان با هدف اصلاح وضع نابسامان جوامع اسلامى قیام خواهد کرد، فردى به نام «سید حسنى» است.
به روایت امام صادقعلیه السلام حسنى یک جوان خوشچهره و نورانى است که علىرغم به دست آوردن قدرت و امکانات بسیار زیاد، آنگاه که از ظهور حضرت مهدىعلیه السلام آگاه مىشود، خود را به همراه سپاهیانش به امامعلیه السلام مىرساند و با آن حضرت بیعت مىکند.
به یک روایت، امام زمان (عج) به وسیله ایشان براى مردم مکه چند روز پیش از قیام پیامى مىفرستند...
گذشته از این، وقتى حضرت علىعلیه السلام به مناسبتى از یاران و اصحاب امام عصر (عج) سخن مىگویند، در توصیف ویژگىهاى آنان این چنین مىفرمایند: یاران قائم (عج) همه از میان جوانان خواهند بود.
سالخورده در بین آنها بسیار کم است و نسبتسالخوردگان بر جوانان در بین اصحاب آنحضرت همانند سرمهاى براى چشم و نمک براى غذاست و کمترین بخش غدا را نمک تشکیل مىدهد. (1)
این امر، ناشى از این است که جوان به دلیل داشتن فطرت پاک و صفاى باطن در درجه اول، از استعداد و ظرفیتبالاى درک و توان شناختحقیقتبرخوردار است.
علاوه بر آن، به واسطه شجاعت و شهامت زیادى که دارد زودتر پذیراى حقایق مىشود و در مقابل آنها لجاجت و سرسختى بىمورد به خرج نمىدهد.
در خصوص یاران حضرت حجت (عج) ویژگىها و اوصاف ذیل بیان شده است:
برخوردارى از علم و معرفت کامل و ایمان استوار، شهامت و شجاعتبىنظیر، گذشت و فداکارى، شهادتطلبى، فروتنى و تواضع در اوج برخوردارى از قدرت و امکانات، حقمدارى، عشق به امامعلیه السلام، تبعیت و پیروى کامل از رهنمودهاى حضرت حجت (عج) و خیرخواهى به همنوعان و صفا و صمیمیت و...
در معارف دینى، وظایفى براى منتظران واقعى حضرت حجتعلیه السلام بیان شده که از طریق عمل به مجموعهاى از تکالیف افراد بتوانند از چنان شایستگى برخوردار شوند که در زمره یاران واقعى آنحضرت درآمده و در حد توان و ظرفیت و به میزان همت و تلاش افراد به فراهم شدن بستر مناسب براى ظهور منجى عالم بشریت کمک نمایند.
گرچه مجموعه وظایف منتظران بسیار است اما در این نوشته، تنها به ذکر چند مورد مهم، که در شرایط کنونى جامعه اسلامى داراى اهمیت استبسنده مىکنیم.
یکى از مهمترین و اساسىترین اصولى که از ارکان اصلى مکتب تشیع محسوب مىشود، مساله امامت و آشنایى با امام هر عصر است. به اعتقاد شیعه، در هیچ برهه از زمان، زمین خالى از حجت و انسان بدون امام معصوم نخواهد بود.
چرا که هدایت و رهبرى صحیح و همه جانبه انسان بر اساس تعالیم الهى تنها از طریق پیروى از رهنمودها و روشنگرىهاى امامى ممکن است که علاوه بر، آشنایى با سنتهاى حاکم بر نظام هستى، از تمامى مصالح بشر و حقایق تعلیمات پیامبران الهى آگاه باشد.
با توجه به این حقیقت، یکى از وظایف مهم آحاد جامعه، بهویژه قشر جوان آن است که در هر عصرى، نسبتبه امام و حجت الهى موجود در آن زمان به گونهاى شناخت پیدا کنند که بر تعالیم مسؤولیتهاى خود آگاهى پیدا کرده و بر اساس آن عمل نمایند.
اهمیتشناخت امام زمان (عج) در هر عصرى به گونهاى است که در برخى روایات، عدم کسب معرفت لازم از امام همردیف، بلکه مساوى با کفر و بىایمانى شمرده شده است. پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله در همین زمینه مىفرمایند:
«هرکسى که بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.» (2) و یا در یکى از ادعیه که بر آن نیز بسیار سفارش شده است.
به همین مساله اشاره شده است: پروردگارا حجتخودت را به من بشناسان چرا که اگر حجتت را به من نشناسانى من از دین و آئینم گمراه مىشوم. (3) مضمون اینگونه روایات زمانى بهتر روشن خواهد شد که به پیامدهاى مثبت و منفى یک جامعه، در اثر برخوردارى و عدم برخوردارى جامعه از امام و رهبرى شایسته توجه و دقتبیشترى شود. در طول تاریخ، چه بسیار بودهاند حرکتها و یا نهضتهاى عظیم مردمى که به دلیل فقدان رهبر شایسته با شکست مواجه شدهاند و یا پس از پیروزى به جهت افتادن زمام امور در دست زمامداران بىکفایتبه انحراف و اضمحلال کشیده شدهاند...
البته، کم و کیف شناخت امامعلیه السلام با توجه به نیاز و توانایى و ظرفیت افراد متفاوت است. مهم این است که این شناختبه گونهاى باشد که در صورت مواجه افراد با تهدیدها و شبههافکنىهاى دشمنان و بدخواهان، در تشخیص راه صحیح و شیوه درست از دچارشدن به گمراهى و انحراف آنها را نجات دهد.
و گرنه شناخت کامل و همه جانبه حجتهاى الهى براى افراد عادى با توجه به محدودیت استعدادها و توانایىهاى فکرى غیرممکن است.
در دوره غیبت کبرى، فقهاى جامعالشرایط به نصب امام زمانعلیه السلام مسؤولیت نمایندگى عام امامعلیه السلام را در استمرار حرکتحیاتبخش امامت و پاسدارى از احکام و مقررات اسلامى برعهده دارند. بر این اساس، یکى از وظایف افراد در عصر غیبت، پیروى از رهنمودهاى فقهاى عادل است. چرا که فقها به دلیل آشنایى با شیوههاى صحیح استنباط احکام از منابع اصیل دینى، قادرند تا به پرسشهاى مختلف مردم در زمینه مسائل دینى پاسخ دهند.
امام صادقعلیه السلام در اشاره به چنین امر مهمى فرمودند: «فقها از سوى ما منصوب شدهاند تا به سؤالات شما پاسخ دهند و شما نیز مؤظف هستید در شرایطى که به ما دسترسى ندارید به آنها مراجعه کنید و بر اساس نظر آنان در چهارچوب احکام الهى عمل کنید و هرگز حکم آنها را که براساس موازین شرعى ارائه مىشود، رد ننمایید. چون رد نظر آنان، به منزله رد حکم و نظر ماست و رد نظر ما، به منزله رد نظر و حکم خداوند است.» (4)
در همین باره زمانى که از حضرت مهدى (عج) سؤال کردند که در دوران غیبت کبرى که به شما دسترسى نداریم جواب احکام و مسائلى را که با آنها مواجه مىشویم چگونه به دست آوریم؟ آنحضرت در پاسخ فرمودند:
«در پیشامدها و حوادثى که رخ مىدهد به آشنایان با احادیث ما (یعنى مجتهدان جامعالشرایط که متخصصان متون دینى و احادیث اهلبیتعلیهم السلام هستند) مراجعه کنید و آنها حجت من براى شما و من حجتخدا بر آنان هستم.» (5) پس، برخلاف نظر نادرستبرخى افراد ناآشنا به معارف اسلامى، مسلمانان در دوران غیبت کبرى بدون راهنما نماندهاند که مجبور باشند با شیوههاى ناصواب متکى به اندیشههاى ناقص بشرى و نظریههاى غیرعلمى به حل مشکلات اقدام کنند و در نتیجه، گرفتار معضلات فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى فراوان گردند.
بلکه در دورانى که بنابر مصالحى امام معصومعلیه السلام در دسترس همگان نیست مردم موظفاند که به فقهاى عالم و عادل مراجعه کنند و آنان نیز موظفند بدون کوتاهى و سهلانگارى بر اساس موازین شرعى از طریق مراجعه به آیات قرآن و روایات اهلبیتعلیهم السلام به همه سؤالات و نیازهاى فکرى و اعتقادى و فقهى و فرهنگى و سیاسى و... آنها پاسخهاى مناسبى ارائه دهند.
اصلاح نفس و ترک گناهان و آراستن به فضایل اخلاقى در همه احوال ضرورت دارد. ولى خودسازى و اصلاح نفس در دوره غیبت، که زمینه لغزش و انحراف و آلوده گشتن به رذایل اخلاقى بیشتر است، از اهمیت زیادى برخوردار است.
امام صادقعلیه السلام در این زمینه مىفرمایند: «صاحبالامرعلیه السلام غیبتى خواهد داشت اگر کسى در آن دوره بخواهد دیندار بماند، سخت در مشقتخواهد بود. بنده خالص خدا در آن شرایط باید تقواى الهى پیشه کند و دو دستى به دین خود بچسبد.» (6)
به علاوه، چون فراهم شدن زمینه ظهور امام زمانعلیه السلام از یک نظر وابسته به وجود افراد خودساخته و آراسته به فضایل اخلاقى است و جز از طریق تهذیب نفس و پیدا کردن پرورش اسلامى نمىتوان در سلک یاران و زمینهسازان حضور آن حضرت قرار گرفت. بنابراین، یکى از وظایف افراد تلاش در راه خودسازى و تهذیب نفس است.
بر این اساس، امام صادقعلیه السلام مىفرمایند: «من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق (7) ... هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائمعلیه السلام باشد باید در انتظار ظهور آن حضرت باشد و در این حال، به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید» و حتى در توقیعى که امام زمانعلیه السلام آن را به مرحوم شیخ مفید نوشتهاند چنین آمده است که اعمال ناشایست و گناهانى که از شیعیان سر مىزند، یکى از عوامل طولانى شدن دوره غیبت و محرومیت آنها از دیدار امامعلیه السلام است.
از آنجا که یکى از شرایط مهم رشد ارزشها و فراهم شدن زمینه حاکمیت احکام الهى، اصلاح وضع عمومى جامعه است لذا در تعلیمات روشنگرانه اسلام اهتمام به وضع جامعه و مبارزه با نارسایىهاى اجتماعى و فساد و کجروىها از طریق امورى چون امر به معروف و نهى از منکر مورد تاکید قرار گرفته است.
به گونهاى که حتى انسانهاى بىتوجه به امور اجتماعى و مشکلات سایر مردم، خارج از زمره مسلمانان محسوب مىشود: «من اصبح ولایتهم بامورالمسلمین فلیس بمسلم» (8)
علاوه بر اینکه بر اساس روایات اهلبیتعلیهم السلام تا آمادگىهاى لازم فکرى و فرهنگى و... در احاد جامعه براى پذیرش و یارى امام زمانعلیه السلام پیدا نشود، ظهور حضرت محقق نخواهد شد. از سوى دیگر، تحصیل آمادگىهاى لازم نیاز به بستر سالمى دارد که افراد در سایه آن بتوانند به کسب مهارتها و کمالات لازم بپردازند.
این بسترسازى مشروط به احساس مسؤولیت همگانى و مشارکت همه جانبه تک تک افراد در پاکسازى فضاى عمومى جامعه است که براى انجام کامل و به موقع این امر نیز مکانیزمهاى زیادى پیشبینى شده است که مهمترین آنها، اقامه فریضه امر به معروف و نهى از منکر است. یعنى همه افراد جامعه اسلامى موظفند از طریق تحصیل آشنایى کامل با شرایط و احکام آن، به اصلاح نارسایىهاى اجتماعى و حفظ سلامت فضاى جامعه بپردازند تا از این طریق، اولا: شرایط لازم براى ظهور آن حضرت فراهم گردد و ثانیا، امکان زندگى براساس احکام نورانى اسلام در دوره غیبت، ولو به ضرورت ناقص، بوجود آید.
با توجه به نقش و جایگاه مهمى که دعا در تفکر اسلامى دارد، اگر دعا با شرایط لازم انجام گیرد همچون سایر علل و عوامل موثر در نظام هستى، مىتواند در امور تکوینى تغییر ایجاد نماید. در بخشى از روایات پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام توصیه شده است که براى فرج امام زمانعلیه السلام زیاد دعا کنید و از خود حضرت بقیةالله (عج) نقل شده است که آن حضرت فرمودند:
«اکثروا الدعا بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم» (9) براى تعجیل در فرج و ظهور، زیاد دعا کنید چرا که اینکار موجب فرج و خوشحالى شماست.
بنابراین، از دیگر تکالیف عاشقان امام زمان (عج) درخواست تعجیل فرج آن حضرت است. البته، توجه به این نکته نیز ضرورى است که اولا، دعا زمانى به مرحله اجابت مىرسد که دعا کننده شرایطى را در خود ایجاد نموده باشد که دعاى او شرایط استجابت را داشته باشد.
ثانیا، باید توجه داشت که دعا هرگز جاى عمل به وظایف دیگر را نمىگیرد بلکه دعا در صورتى مفید است که همراه با عمل به سایر تکالیف دینى باشد.
علاوه بر موارد فوق، پایدارى در راه ولایت اهلبیتعلیهم السلام، استقامت در برابر مشکلات و نارسایىها، کمک و مساعدت به همنوعان، تحصیل علم و به دست آوردن تخصصهاى لازم، احیاء شعائر اسلامى و پاسدارى از ارزشهاى اصیل و... از جمله مسائلى هستند که اهتمام به آنها سعادت و سلامت جامعه، به ویژه نسل جوان را تضمین مىکند.
از ویژگیهاى آنان، این است که اندیشه هایشان متحدّ و یگانه، دیدگاهشان همانند، دلهایشان به هم پیوسته و به هم گره خورده است نه اختلافى در رأى و اندیشه و گفتار آنان خواهى دید و نه در رفتارشان و همگى یک دل و یک قطب و یک زبان هستند.
از امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ در وصف ایشان آمده است:
«کأنّما ربّاهم ابٌ واحد وأُمٌّ واحدة، قلوبهم مجتمعة بالمحبّة والنصیحة»
گویى یک پدر و مادر آنان را پرورانده و دلهایشان لبریز از مهر و محبّت و خیرخواهى است.
از ویژگیهاى آنان، این است که اندیشه هایشان متحدّ و یگانه، دیدگاهشان همانند، دلهایشان به هم پیوسته و به هم گره خورده است نه اختلافى در رأى و اندیشه و گفتار آنان خواهى دید و نه در رفتارشان و همگى یک دل و یک قطب و یک زبان هستند.
از امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ در وصف ایشان آمده است:
«کأنّما ربّاهم ابٌ واحد وأُمٌّ واحدة، قلوبهم مجتمعة بالمحبّة والنصیحة»
گویى یک پدر و مادر آنان را پرورانده و دلهایشان لبریز از مهر و محبّت و خیرخواهى است.
درباره تعداد یاران حضرت مهدی (ع) توضیح دهید؟
آیا تعداد313 نفر از یاران امام زمان از زمان غیبت صغری تا زمان ظهور منتظر است یا فقط 313 نفر در عصر ظهور را شامل میشود؟
جواب : ابتدا باید دانست 313 نفر اولین افرادیاند که در آغاز و طلیعه ظهور به حضرت مهدی (عج) میپیوندند. از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام روایت شده که یاران مهدی در آخرالزمان 313 مرد هستند به تعداد یاران بدر، در ساعت واحدی گرد میآیند(1) و به یاری امام مهدی (عج) میپردازند. در روایاتی نحوه گرد آمدن آنان بیان شده که برخی از آنان شبانه از خوابگاه خود مفقود و بامدادان در مکه حاضر میشوند و برخی از آنان روزانه بر ابرها حرکت میکنند و ...
به مکه میآیند.(2)
پس معلوم میشود عدهای از آنان از افرادیاند که در همان دوران ظهور خواهند زیست. ولی از سیاق برخی احادیث استفاده میشود برخی از مردگان (مانند برخی یاران پیامبر و امیرمؤمنان) رجعت میکنند و از 313 نفر هستند. مانند: سلمان فارسی(3)، مقداد(4)، جابر بن عبدالله انصاری(5) و ... . البته درباره اصحاب کهف تصریح شده که آنان از 313 نفر یاران ویژه امام مهدی (عج) میباشند (6). پس چنین نیست که یاران امام عصر افرادی میباشند که از جهت زمانی، حداکثر از زمان غیبت صغری تا زمان ظهور به دنیا آمده باشند، بلکه پیش از آن نیز از کسانی که در عصر پیامبر اکرم (ص) میزیستهاند و حتی برخی از پیامبران مانند حضرت مسیح علیه السلام به تصریح روایات از یاران امام مهدی(عج) خواهند بود.
پینوشتها:
1. سید محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، لبنان، ط3، 1412ق، ص 263 (به نقل از: ینابیع المودة، ص 509، ط النجف).
2. همان، ص 264.
3. محمد خادمی شیرازی، رجعت یا دولت کریمه خاندان وحی، مؤسسه الغدیر، چاپ دوم، 1411ق، ص 195 (به نقل از تفسیر صافی، ج 3، ص 238).
4. همان (به نقل از: ارشاد مفید، ص 365).
5. همان (به نقل از المحجّة فیما نزل فی الحجة، ص 76).
6. همان، ص 200 (به نقل از الملاحم والفتن، ص 203).
به نقل از سایت بسوی ظهور
درباره تعداد یاران حضرت مهدی (ع) توضیح دهید؟
آیا تعداد313 نفر از یاران امام زمان از زمان غیبت صغری تا زمان ظهور منتظر است یا فقط 313 نفر در عصر ظهور را شامل میشود؟
جواب : ابتدا باید دانست 313 نفر اولین افرادیاند که در آغاز و طلیعه ظهور به حضرت مهدی (عج) میپیوندند. از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام روایت شده که یاران مهدی در آخرالزمان 313 مرد هستند به تعداد یاران بدر، در ساعت واحدی گرد میآیند(1) و به یاری امام مهدی (عج) میپردازند. در روایاتی نحوه گرد آمدن آنان بیان شده که برخی از آنان شبانه از خوابگاه خود مفقود و بامدادان در مکه حاضر میشوند و برخی از آنان روزانه بر ابرها حرکت میکنند و ...
به مکه میآیند.(2)
پس معلوم میشود عدهای از آنان از افرادیاند که در همان دوران ظهور خواهند زیست. ولی از سیاق برخی احادیث استفاده میشود برخی از مردگان (مانند برخی یاران پیامبر و امیرمؤمنان) رجعت میکنند و از 313 نفر هستند. مانند: سلمان فارسی(3)، مقداد(4)، جابر بن عبدالله انصاری(5) و ... . البته درباره اصحاب کهف تصریح شده که آنان از 313 نفر یاران ویژه امام مهدی (عج) میباشند (6). پس چنین نیست که یاران امام عصر افرادی میباشند که از جهت زمانی، حداکثر از زمان غیبت صغری تا زمان ظهور به دنیا آمده باشند، بلکه پیش از آن نیز از کسانی که در عصر پیامبر اکرم (ص) میزیستهاند و حتی برخی از پیامبران مانند حضرت مسیح علیه السلام به تصریح روایات از یاران امام مهدی(عج) خواهند بود.
پینوشتها:
1. سید محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، لبنان، ط3، 1412ق، ص 263 (به نقل از: ینابیع المودة، ص 509، ط النجف).
2. همان، ص 264.
3. محمد خادمی شیرازی، رجعت یا دولت کریمه خاندان وحی، مؤسسه الغدیر، چاپ دوم، 1411ق، ص 195 (به نقل از تفسیر صافی، ج 3، ص 238).
4. همان (به نقل از: ارشاد مفید، ص 365).
5. همان (به نقل از المحجّة فیما نزل فی الحجة، ص 76).
6. همان، ص 200 (به نقل از الملاحم والفتن، ص 203).
به نقل از سایت بسوی ظهور
منبع
و اما اینکه این نام شریف بر سر هر سوره تکرار شده ، نخست باید دانست که خدای سبحان کلمه (سوره ) را در کلام مجیدش چند جا آورده ، از آن جمله فرموده : (فاتوا بسورة مثله )، و فرموده : (فاتوا بعشر سور مثله مفتریات ) و فرموده : (اذا انزلت سورة )، و فرموده : (سورة انزلناها و فرضناها). از این آیات می فهمیم که هر یک از این سوره ها طائفه ای از کلام خدا است ، که برای خود و جداگانه ، وحدتی دارند، نوعی از وحدت ، که نه در میان ابعاض یک سوره هست ، و نه میان سوره ای و سوره ای دیگر.
و نیز از اینجا می فهمیم که اغراض و مقاصدی که از هر سوره بدست می آید مختلف است ، و هر سوره ای غرضی خاص و معنای مخصوصی را ایفاء می کند، غرضی را که تا سوره تمام نشود آن غرض نیز تمام نمی شود، و بنا بر این جمله (بسم الله ) در هر یک از سوره ها راجع به آن غرض واحدی است که در خصوص آن سوره تعقیب شده است .
پس بسم الله در سوره حمد راجع به غرضی است که در خصوص این سوره هست و آن معنائی که از خصوص این سوره بدست می آید، و از ریخت این سوره برمی آید حمد خدا است ، اما نه تنها بزبان ، بلکه باظهار عبودیت ، و نشان دادن عبادت و کمک خواهی و در خواست هدایت است ، پس کلامی است که خدا به نیابت از طرف بندگان خود گفته ، تا ادب در مقام اظهار عبودیت را به بندگان خود بیاموزد.
و اظهار عبودیت از بنده خدا همان عملی است که می کند، و قبل از انجامش بسم الله می گوید، و امر ذی بال و مهم همین کاری است که اقدام بر آن کرده ، پس ابتدا به نام خدای سبحان هم راجع به او است ، و معنایش این است :
خدایا من به نام تو عبودیت را برای تو آغاز می کنم ، پس باید گفت : متعلق باء در بسم الله سوره حمد ابتداء است ، در حقیقت می خواهیم اخلاص در مقام عبودیت ، و گفتگوی با خدا را به حد کمال برسانیم ، و بگوئیم پروردگارا حمد تو را با نام تو آغاز می کنم ، تا این عملم نشانه و مارک تو را داشته باشد، و خالص برای تو باشد، ممکن هم هست همانطور که قبلا گفتیم متعلق آن فعل (ابتداء) باشد، و معنایش این باشد که خدایا من خواندن سوره و یا قرآن را با نام تو آغاز می کنم ، بعضی هم گفته اند: (باء) استعانت است ، و لکن معنی ابتداء مناسب تر است ، برای اینکه در خود سوره ، مسئله استعانت صریحا آمده ، و فرمود: (ایاک نستعین )، دیگر حاجت به آن نبود که در بسم الله نیز آن را بیاورد .
منبع کلوب
یکی از قوانین عامّ عالم طبیعت قانون علّت و معلول یا اثر و مؤثر و یا به عبارت دیگر قانون کُنش و واکُنش است. و این قانون به معنای این است که هر پدیدهای در عالم علّتی دارد و امکان ندارد چیزی بدون علّت و بدون مأثر آفریده شده باشد و تمام اتّفاقاتی که در جهان افتاده و میافتد از قانون فوق مستثنی نیست و آثار معاصی و توبه هم در حیطه این قانون طبیعی قرار میگیرد. یعنی توبه و معصیت هم باید آثار و تبعاتی داشته باشد و این آثار گاهی در دنیا ظاهر میشود و گاهی در آخرت.
معنای لغوی و اصطلاحی گناه و معصیت
گناه در لغت به معنای خطا، جرم، غلط، جفا و ظلم آمده است. 1 و معصیت به معنای گناه کردن و نافرمانی آمده است.2
آثار گناه و معصیت
1.تباهی دل
گناه، دل را ویران می کند، دلی که حرم و خانه خداست؛ دلی که تنها مجرای ارتباط مستقیم با حضرت حق است؛ دلی که کانون معنویت و پایگاه رشد و تقویت ایمان انسان است .
گناه آن را نابود و قوای معنوی را تضعیف و ریشههای درخت ایمان را میسوزاند.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ میفرمایند: «هیچ بنده مؤمنی نیست مگر این که در قلبش نقطه سفیدی است. پس هر گاه گناهی را مرتکب شود، نقطه سیاهی در قلبش نمودار میگردد و باعث تباهی دل می شود»3
2. زایل کننده ایمان
گناه اعمال انسان را نابود میکند و عاقبت او را گرفتار قهر آتش میسازد. ملا احمد نراقی میفرماید: «معاصی و گناهان منجر به سلب ایمان و سوء خاتمه و آن نیز سبب خلود در آتش میگردد. نسبت معاصی و گناهان به ایمان، مثل نسبت غذاهای مسموم و مضر و یا طعام های زهر آلود است به بدن انسان... آثار معاصی اندک اندک در نفس بر روی هم مینشیند، تا مزاج نفس را فاسد گردانند و اهل ایمان را زایل سازند و روح را به هلاکت اندازند».4
3. محرومیت شدن از رزق و روزی
یکی از مضرات گناه و آثار آن، حبس کردن و محروم کردن انسان از روزی خداوند است. گناهان در زندگی ما انسانها اثرات منفی زیادی به جای میگذارد. بسیارند کسانی که برای زیاد کردن روزی و به دست آوردن پول و ثروت به گناه آلوده میشوند و یا کسب و کارشان را آمیخته به گناه و حرام میکنند و در آخر الامر به فقر مبتلا میشوند.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: « انّ الرجل لیذنب الذنب فیدرأ عنه الرزق؛ همانا به درستی که انسان گناهی را که مرتکب میشود با آن گناه رزق و روزی از او دفع میگردد».5
4. محروم شدن از نماز شب
یکی دیگر از آثار گناه و زیان های آن، محروم شدن از نماز شب است. نماز شب با آن همه فضیلتش، از کف میرود. گناهان مانع انجام این عبادت میشوند.
پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «انّ العبد لیذنب الذنب فیمنع به من قیام اللیل؛ هر گاه بنده گناهی را مرتکب شود، به خاطر آن گناه از نماز شب محروم میشود.»6
5. سلب لذت عبادت
یکی از زیان های دیگر گناه، این است که از لذت مناجات با خداوند، انسان محروم میشود. محروم شدن از مناجات خداوند، تنها بلایی است که خداوند به واسطه گناهان دامنگیر انسان میکند. امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در مناجاتش میفرماید: «اللهم احملنا فی سفن نجاتک و متعنا بلذیذ مناجاتک؛ خداوندا ما را در کشتیهای نجاتت حمل کن و از لذّت مناجاتت ما را بهرهمند فرما».
امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرمایند: « انّ ادنی ما اصنع بالعبد اذا آثر شهوته علی طاعتی ان احرمه لذیذ مناجاتی؛ هر بندهای که خواهش نفس خود را بر طاعت من اختیار نمود کمترین کاری که درباره او انجام دهم، این است که او را از لذّت مناجاتم محروم میسازم.»7
نتیجه گیری :
خلاصه این که باید مواظب بود و با انجام معصیت دنیا و آخرت خود را تباه و نابود نساخت و باعث هلاکت و ذلّت خود نگردید.
منبع کلوب
نماز شب، نشان عشق و محبّت انسان به آفریدگار است و این علاقه، انسان را از خواب جدا میکند و به راز و نیاز نیمه شب با محبوب وامیدارد.
اهمیت شب و حرکت الهی و سیر معنوی آن، بر هیچ عاشق دلخستهای که ندای معبود را به گوش جان شنیده است، پوشیده نیست. شب، رمز و راز عجیبی دارد، اگر چه تاریک و خاموش است، اما برای اهل دل سپیدی و نورانیت خاصی دارد، چه بسیار برکات الهی که در شب نازل شده است؛
خداوند رحمان قرآن را در شب نازل کرد: إِنّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْر (سوره قدر،1) و رسول اعظمش را شبانگاه به معراج مشرف نمود: سُبْحَانَ الَّذِی أَسْریَ بِعَبْدِهِ لَیلاً … .(سوره اسراء،1) و ضیافت و مهمانی حضرت موسی(علیه السلام) در محضر خداوند در شب به وقوع پیوست: وَ وَاعَدْنَا مُوسیَ ثَلاَثِینَ لَیلَةً… (سوره اعراف،142)
کلمه لیل (شب) و مشتقات آن مثل: (لیلة، لیلاً، لیلها، لیال، و غیره) حدود نود بار در قرآن آمده است که این همه، نشان از اهمیت و ارزشگذاری قرآن برای شب دارد.
در دل شب، بهتر از هر وقت دیگری میشود، قرآن خواند، در حضور خدا فروتنی نمود، اعمال خویش را محاسبه کرد و تصمیم قاطعانه برای جبران بدکاریها و کمکاریهای گذشته گرفت.
اهمیت ساعات سحر و صبح در حدی است که خداوند متعال به آن سوگند یاد کرده استو میکند:
«وَ الصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ؛ سوگند به صبح هنگامی که آشکار میشود.»(سوره مدثر،34)
«وَ الصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ؛ سوگند به صبح، هنگامی که برمیدمد و روشنیاش در افق پدیدار میگردد.» (سوره تکویر، 18)
در میان ساعات شبانه روز، زیباترین و بهترین موقع برای «کسب فیض» و برقراری ارتباط با پروردگار وقت سحر است.
علمای بزرگ و صالحان، سعادت ابدی خود را مدیون عبادتها و شب زندهداریهای سحرگاهانشان میدانند، بر همین اساس، با اخلاص و فروتنی خاصی، شب هنگام، در پیشگاه خداوند به خواندن نماز و تلاوت قرآن و استغفار میپردازند خداوند در دو آیه از قرآن، کسانی را که سحرگاهان به استغفار میپردازند، مورد تمجید قرار میدهد.
1.الصّابِرِینَ وَ الصّادِقِینَ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالاْسحَار. (سوره آل عمران،17)
2.وَ بِالاسْحَارِ هُمْ یسْتَغْفِرُونَ؛ و در سحرگاهان، آمرزش گناهانشان را از خدا میخواستند.(سوره ذاریات، 18)
نماز شب توفیقی میخواهد که باید آن را هم از خداوند طلبید. انسان با تداوم به نماز شب و شب زندهداری و عبادتهای شبانه میتواند، به چنان مرتبهای از کمال و صفای نفس و قرب خدا برسد که جز حق نبیند، جز حق نشنود و جز حق نگوید.
منبع:
مجله بشارت، ش 63، بتول جمشیدیان .