ایمان آن است که راستى را بر گزینى که به زیان تو بود بر دروغى که تو را سود دهد ، و گفتارت بر کردارت نیفزاید و چون از دیگرى سخن گویى ترس از خدا در دلت آید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :108
بازدید دیروز :85
کل بازدید :219727
تعداد کل یاداشته ها : 517
03/12/3
9:12 ع
پیشگفتار
حضرت امام حسن عسکری علیه‏السلام یازدهمین پیشوای شیعه است، رهبری که در تمام عمر کوتاه خویش (28 سال) مدتی را در پادگانی در سامرا، به همراه پدرش امام هادی علیه‏السلام، تحت مراقبت بسیار شدید دستگاه استبدادی خلفای بنی عباس قرار داشت، و بعد از شهادت پدر بزرگوارش، این حالت استمرار یافت و نیز بارها به زندان جباران زمان، گرفتار شد.

دوران امامت آن رهبر بزرگ الهی بیش از شش سال به درازا نکشید. آن بزرگوار،
همانند پدرانش به همه فضائل و خوبی‏ها آراسته و از همه بدی‏ها پیراسته بود.
او آن چنان در قله شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و
پیروانش او را ستوده‏اند بلکه دشمنانِ کینه ورز و سرسخت، به مدح و ستایش او
پرداخته‏اند. برای نشان دادن این حقیقت، به چند نمونه اشاره می‏شود.






نزد آن امام معصوم بودم. حضرت در حال نوشتن نامه بود که وقت اداء نماز فرا
رسید، آن بزرگوار نامه را به سویی نهاد و برای خواندن نماز حرکت کرد. از
نماز که فارغ شد، دوباره تشریف آورد و قلم را برداشت و شروع کرد به نوشتن
نامه.






تجلی فضائل






احمدبن عبیدالله بن خاقان- که پدرش از مُهره‏های مهم دستگاه خلافتِ ستم
پیشه بنی عباس و از وزیران آن به شمار می‏رفت و خود نیز از مخالفان و
معاندانِ سرسخت امامان علیهم‏السلام بود و که در برهه‏ای، از طرف حکومت،
مسئولیت گرفتن مالیات را در قم، به عهده داشت ـ می‏گوید:






من در سامرا ندیدم و نشناختم مردی را در میان علویان، همانند حسن ‏بن‏علی.
وی از جهت وقار، عفاف، بزرگواری و بخشندگی، در میان علویان، فرماندهان ارشد
نظامی، وزراء و همه مردم، «نمونه و الگو» بود. و با هر کس سخن می گفتی، او
را می‏ستود و به نیکی یاد می‏کرد.*






روزی ابو محمد بر پدرم عبیدالله بن خاقان وارد شد، من او را نگریستم؛ آثار
بزرگی و عزت و جلالت از سیمای او پیدا بود. پدرم، مقدم او را گرامی داشت و
او را بسیار تکریم کرد. من از این روش پدرم، ناراحت و عصبانی شدم، از او
سبب این بزرگداشت را پرسیدم، و خواستم که آن شخصیت را به من معرفی کند،
پدرم گفت:






«او پیشوای شیعیان و بزرگ خاندان بنی‏هاشم است. او کسی است که شایستگی
پیشوایی امت را دارد، چون خصلت‏های برجسته‏ای دارد؛ همچون؛ فضیلت، پاکی،
وقار و متانت، صیانت نفس، زهد و بی‏رغبتی به دنیا، عبادت، اخلاق نیکو، صلاح
و تقوا.»






آنگاه احمد بن عبیدالله می‏افزاید:






ابومحمد ابن الرضا، در نهایت بزرگی و والائی بود.»(1)






اخلاق و تحول آفرینی






حکومت ستمگر بنی عباس، امام عسکری علیه‏السلام را نزد شخصی به نام: علی بن
نارمش ـ که یکی از عناصر جنایتکار و از دشمنان سرسخت آل‏ ابوطالب بود ـ
زندانی کرد. سران بنی عباس به او گفتند: ابومحمد ابن‏الرضا را تا توان
داری، آزار و اذیت ده و او را به قتل برسان.






از زندان نمودن حضرت، چند روزی نگذشت، تا این که دیدند علی‏بن نارمش با آن
همه دشمنی و عداوت، در برابر امام سر به زیر افکنده و آن چنان جذبه و عظمت و
خُلق و خوی حضرت عسکری در او تأثیر نهاده که به حضرت نگاه نمی‏کند.






وقتی امام عسکری علیه‏السلام از این زندان خلاص شد، علی بن نارمش آن چنان
دچار تحول روحی و معنوی گردید که دیدگاهش درباره حضرت، تغییر یافت و در
گروه شایستگان زمان قرار گرفت.(2)






ابوهاشم می‏گوید: روزی در محضر امام عسکری علیه‏السلام بودم، آن حضرت فرمود:






«یکی از درهای بهشت، «بابُ المعروف» است. از آن در کسی داخل بهشت نمی‏شود
مگر این که در دنیا کارهای نیک انجام داده و به مردم کمک و خدمت نماید.»






بار دیگر امام حسن عسکری علیه‏السلام را نزد صالح بن وصیف زندانی کردند، او
نیز شخصی پلید و بی رحم بود. گروهی از جنایت پیشگان بنی عباس نزد صالح بن
وصیف رفتند و درباره امام به گفت و گو پرداختند. زندانبان به آنان گفت: آخر
من چه کار کنم؟ دو نفر از بدترین افراد را بر او گماشتم، بعد از گذشت چند
روز، با شگفتی دیدم آن دو، به نماز، عبادت و روزه روی آورده‏اند، به آنان
گفتم: چه چیز اتفاق افتاده است؟ گفتند:






«ما چه گوییم درمورد مردی که روزها روزه و شب‏ها تا سحر نماز می‏خواند،
کمتر سخن می‏گوید و به کارهای غیر ضروری نمی‏پردازد! ما هنگامی که به او
می‏نگریستیم، بدنمان به لرزه می‏افتاد و توان استقامت در خود
نمی‏دیدیم.»(3)






سخاوت و بخشندگی






امام حسن عسکری علیه‏السلاممانند اجداد بزرگوارش در بخشندگی و کمک به مردم،
یگانه روزگار بود. شخصی به نام محمد بن‏علی همراه پدرش ـ که از خاندان
علویان بودند؛ ولی از گروه واقفیه به شمار می‏رفتند ـ در زندگی دچار بحران
شدند و در مضیقه مالی سختی قرار گرفتند.






وی می‏گوید: پدرم گفت: برویم نزد این مرد ـ امام حسن عسکری ـ چون خصلت
«بخشندگی» او را زیاد شنیده بودیم. در راه که می‏رفتیم، پدرم گفت: ای کاش
آن حضرت برای برآورده ‏شدن سه نیاز من، کمکم کند! من هم با خود گفتم: ای
کاش به سه نیاز من توجه و عنایت کند!






نزد آن حضرت رفتیم، از حال ما پرسید، پاسخ دادیم. هنگامی که با امام
خداحافظی کرده و از خانه خارج شدیم، خادم حضرت آمد و به اندازه‏ای که نیاز
داشتیم و آرزو کرده بودیم، کیسه هایی از اشرفی به ما داد.






آنان با آن که از امام عسکری علیه‏السلام کرامت دیدند؛ ولی دست از مرام خود برنداشتند.(4)






پاسداشتِ نماز






امام عسکری علیه‏السلام به نماز اول وقت بسیار اهتمام می‏داد و نماز را
بزرگ می‏داشت. ابوهاشم جعفری که یکی از یاران خاص و ویژه آن بزرگوار بود،
می‏گوید:






نزد آن امام معصوم بودم. حضرت در حال نوشتن نامه بود که وقت اداء نماز فرا
رسید، آن بزرگوار نامه را به سویی نهاد و برای خواندن نماز حرکت کرد. از
نماز که فارغ شد، دوباره تشریف آورد و قلم را برداشت و شروع کرد به نوشتن
نامه.(5)






ترغیب به خدمت رسانی






ابوهاشم می‏گوید: روزی در محضر امام عسکری علیه‏السلام بودم، آن حضرت فرمود:






«یکی از درهای بهشت، «بابُ المعروف» است. از آن در کسی داخل بهشت نمی‏شود
مگر این که در دنیا کارهای نیک انجام داده و به مردم کمک و خدمت نماید.»






تا این را از حضرت شنیدم، خدا را سپاس گفتم و بسی خشنود گردیدم؛ زیرا یکی
از برنامه‏های زندگی من، خدمت رسانی به مردم و رفع نیاز پابرهنگان و
محرومان بود. تا این مطلب در دلم گذشت، حضرت به من نگاه کرد و فرمود:






«بله، کسانی که در این جهان به مردم کمک می‏کنند، در جهان دیگر نیز سر بلند
و جایگاه آنان برجسته است. ای ابوهاشم! خدا تو را از این گروه قرار دهد،
خدای تو را رحمت کند.»(6)


  
  



مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ را فرهنگ می‏نامند. تبادل فرهنگی ملت‏ها نیز که در طول تاریخ در بستری طبیعی ادامه داشته برای تازه‏ماندن معارف و حیات فرهنگی بشر امری ضروری است و جامعه‏ی انسانی را در مسیر سعادت واقعی به پیش می‏برد.







چکیده


مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ را فرهنگ می‏نامند. تبادل فرهنگی ملت‏ها نیز که در طول تاریخ در بستری طبیعی ادامه داشته برای تازه‏ماندن معارف و حیات فرهنگی بشر امری ضروری است و جامعه‏ی انسانی را در مسیر سعادت واقعی به پیش می‏برد.

اما آنچه امروزه مشکل‏ساز شده “تهاجم فرهنگی” یا غلبه‏ی یک فرهنگ بر سایر فرهنگ‏هاست که نمونه‏ی بارز آن روند روبه گسترش تسلط فرهنگ غرب بر سایر فرهنگ‏ها ـ به ویژه فرهنگ اسلامی ـ در یکصد سال اخیر است. تفاوت عمده‏ی تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی در این است که در تهاجم برای فرهنگ موردهجوم امکان انتخاب وجود ندارد.


جلوه‏های تهاجم فرهنگی را می‏توان به دو دسته‏ی بیرونی، همچون: تلاش برای دین‏زدایی، ایجاد روحیه‏ی خودباختگی فرهنگی، ترویج افکار و اندیشه‏های غربی و … و درونی، همچون: عقب‏ماندگی علمی و صنعتی، فقر اقتصادی، غفلت کارگزاران فرهنگی و … تقسیم کرد. در این مقاله ضمن بررسی جلوه‏های فوق، راهکارهایی برای مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی ارائه شده است.


تهاجم فرهنگی


مقدمه


حیات بشری همواره با فرهنگ توأم بوده است و ملتی که فرهنگ مخصوص به خود نداشته باشد، مرده محسوب می‏شود؛ علاوه بر این، یک فرهنگ بالنده برای تکامل خود باید توانایی تبادل با سایر فرهنگ‏ها و جذب عناصر مثبت آن را داشته باشد؛ بنابراین، تمام فرهنگ‏ها باید در تعامل با یکدیگر باشند، تا بتوانند در مجموع، بشر را به پیشرفت مطلوب برسانند.

در عصر حاضر که نظام سرمایه‏داری به سرپرستی آمریکا، با تک‏قطبی شدن جهان و فروپاشی رژیم شوروی سابق، یکه‏تاز عرصه‏ی جهانی شده‏است، به شکل‏های مختلف می‏کوشد تا نظرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را به تمام کشورهای جهان تحمیل کند و فرهنگ واحدی متناسب با منافع درازمدت خود بر جهان حاکم سازد. از طرف دیگر سایر ملت‏ها نیز در برابر این زیاده‏خواهی آمریکا برای حفظ و پاسداری از فرهنگ ملی و بومی خود مقاومت می‏کنند. در این میان فرهنگ اسلامی توانسته است در صد سال اخیر در برابر این هجوم مقاومت و اصالت خود را حفظ کند.


بدیهی است طرّاحان “نظم نوین جهانی” که با هزاران ترفند توانسته‏اند یک ابرقدرت نظامی، نظیر شوروی سابق را از سر راه خود بردارند و سبب فروپاشی کمونیسم در سطح جهانی شوند، مایل نیستند با قدرت جدیدی در برابر منافع خود مواجه گردند. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران سبب شده است که سلطه‏گران بیش‏تر از آن جهت خوفناک باشند که قدرت جدیدِ مقابل منافع نامشروعِ آنان، یک گروه سیاسی ـ مذهبی به نام جهان اسلام باشد؛ قدرتی که از نظر فرهنگی با داشتن ارزش‏های قوی، نظیر خداپرستی، ظلم‏ستیزی، نوع‏دوستی، برادری، مساوات و عدل، می‏تواند در برابر فرهنگ غربی قد علم کند؛ لذا چون می‏دانند که از مقابله‏ی مستقیم با ایدئولوژی اسلامی طرفی نخواهند بست، می‏کوشند با ترفندی قدیمی، به طور غیرمستقیم، در ارکان جوامع اسلامی، از جمله جامعه‏ی ما رخنه کنند و آن ترفند چیزی نیست جز “تهاجم فرهنگی”.


بدین منظور، در این مقاله سعی شده است به نوعی این پدیده مورد بررسی قرار گیرد و عوامل داخلی و خارجی و نیز برخی از راه‏کارهای مبارزه با آن مطرح شود. از آن‏جا که بحث از تهاجم فرهنگی مستلزم تعریف فرهنگ و ویژگی‏های آن است، ابتدا به این موارد می‏پردازیم و سپس موضوع اصلی را بررسی می‏کنیم.


 


فرهنگ


برای فرهنگ در حدود دویست و پنجاه تعریف ارائه کرده ‏اند؛از جمله :

ـ کلیه‏ ی دستاوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب و رسوم، عبادات و دیگر قابلیت‏های اکتسابی، که از نسلی به نسل دیگر انتقال می‏یابد. ـ مجموعه‏ی باورها، بینش‏ها، ارزش‏ها، آداب و سنن، اخلاق و اندیشه‏های پذیرفته شده و حاکم بر یک جامعه.


ـ مجموعه‏ی پیچیده‏ای که در برگیرنده‏ی دانستنی‏ها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هرگونه توانایی که به وسیله‏ی انسان، به عنوان عضو جامعه، کسب شده است (روح‏الامینی، ????، ص ?? به نقل از: ادوارد تایلور?، فرهنگ ابتدایی).


ـ فرهنگ مجموعه‏ای از آگاهی‏ ها(شناخت‏ ها) و رفتارهای فنی، اقتصادی، آیینی (شعایر)، مذهبی، اجتماعی و غیره است که جامعه‏ی انسانی معینی را مشخص می‏کند (پانوف؛ ????، ص ???).


تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این مطلب است که تمام دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است؛ به همین سبب تعریف ذکر شده در فرهنگ مردم‏شناسی میشل پانوف? را می‏توان تعریفی جامع از فرهنگ دانست.


 


فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی


فرهنگ را می‏توان در دو سطح مادی و معنوی دسته‏بندی کرد؛ فرهنگ مادی عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دستاوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و… . فرهنگ معنوی یا غیرمادی نیز عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزش‏ها و اندیشه‏ها، اخلاقیات، دانستنی‏ها و… (روسک?، ????، ص ?? و روح‏الامینی، ص??).

فرهنگ مادی معمولاً تحت تأثیر فرهنگ معنوی رشد می‏کند؛ زیرا نوع نگرش به هستی و جهان، و ارزش‏های حاکم بر جوامع، در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی و رفاه اجتماعی به انسان جهت می‏دهد؛ برای مثال، طرز نگرش، نوع ارتباطات و معاشرتِ انسان‏ها، آنان را به ساختاری خاص در معماری سوق می‏دهد، و یا نوع نگرش زنان به حقوقشان، آنان را در انتخاب نوع لباس یا رفتار رهنمون می‏سازد (قیصی‏زاده، ????). از طرف دیگر فرهنگ مادی نیز در فرهنگ معنوی تأثیر می‏گذارد. برای مثال، وارد شدن و جای گرفتن یک تکنولوژی جدید که در شمار فرهنگ مادی است، بالطبع ارزش‏های جدیدی را با خود خواهد آورد و ارزش‏هایی را نیز متزلزل خواهد ساخت (روح‏الامینی، ص???).


 


خصوصیات فرهنگ


خصوصیات فرهنگ را می‏توان به شرح زیر ارائه کرد:

-1 آموختنی و اکتسابی است: افرادِ هر نسل، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت می‏کنند و به نسل بعدی می‏سپارند.


-2 زنده است: جنبه‏ی پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی با مرگ آن است.


-3 فطرتِ ثانوی انسان است؛ یعنی به خودی خود عمل می‏کند؛ بر این اساس است که ارزش‏ها، بایدها و نبایدها و اهداف و عادات، پایه‏های فرهنگ را می‏سازند.


-4 فراتر از سواد و تحصیلات است؛ زیرا با فطرت و سرشت انسان‏ها مرتبط است.


-5 هویت‏دهنده است؛ یعنی تنظیم‏کننده‏ی روابط اجتماعی و تضمین‏کننده‏ی نوع بینش و نگرش فرهنگ‏پذیر است.


-6 نسبی است؛ فرهنگ متنوع است، تدابیر و روش‏ها از یک گروه به گروه دیگر فرق می‏کند و هر قومی طرز تفکر و عادات ویژه‏ای دارد.


-7 منتقل شدنی است؛ هر گروه انسانی میراث اجتماعی (فرهنگ) خود را به دیگران انتقال می‏دهد.


-8 خاص انسان است؛ فرهنگ شامل گذر از مرحله‏ی غریزی به رفتارِ آموخته است که الگوهای آن می‏تواند از یک شخص یا نسل به شخص یا نسل دیگر منتقل شود؛ در واقع مفهومی تجریدی از مشاهده‏ی رفتار انسان‏هاست (قیصی‏زاده، ???? و فیاض، ????، ص??ـ?? و روح‏الامینی، ????، ص??ـ??).


 


فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی


امروزه در تقسیم کلی، فرهنگ کشورهای جهان را به دو دسته‏ ی شرقی و غربی تقسیم می‏کنند.

دو اصطلاح شرق و غرب تعابیر جغرافیایی هستند و با این ملاک کشورهای چین، فیلیپین، ژاپن و… شرقی محسوب می‏شوند و ایسلند، کانادا و تمام آمریکا از شمال تا جنوب، غربی؛ اما این دو مفهوم در حوزه‏ها و قلمروهای دیگر مثل سیاست، حکمت، فلسفه، عرفان و تاریخ هم در برابر هم قرار می‏گیرند؛ برای مثال، تقابل اسلام و غرب، صورتی از تقابل شرق و غرب محسوب می‏شود (داوری اردکانی، ????، ص??). در این تقسیم‏بندی تاریخی و سیاسی منظور از فرهنگ غربی همان بینش یونان و روم بعد از میلاد مسیح و اروپای بعد از رنسانس است که برخی از ویژگی‏های آن عبارت‏اند از: اصالت قدرت، اصالت ماده، اصالت زندگی، نظم فکری و عملی، اصالت مصرف، میل به تحلیل عقلانی، خودمداری و اومانیسم.


در مقابل فرهنگ غربی، مجموعه‏ای از فرهنگ‏های ملل شرقی قرار دارد که عمدتا دارای ویژگی‏های زیر است:


طالب و تابع قطب بزرگ ازلی (خداوند) است (اصالت وحدانیت)؛ در جست‏وجوی روح و یافتن راز خلقت است (اصالت روح)؛ میل به تحلیل عاطفی دارد؛ قوم‏گرا و ناسیونالیسم است؛ به همه‏چیز با دیده‏ی ابهام می‏نگرد (ابراهیمی، ????).



  
  


یکی از مسائلی که بسیاری از نوجوانان و جوانان از آن غافل می باشند ، مسئله ی صهیونیسم و فراماسونری است . آیین کفر آمیز کابالا که بر اساس ماده گرایی ، جادوگری ، ترویج مسائل جنسی و ... می باشد ، توسط کاهنان مصر باستان ترویج می شده و با نفوذ در یهودیت ، افکار خود در تورات و اندیشه ی یهود نفوذ کردند .


 


در دوران حضرت سلیمان (ع) بخاطر قدرت ایشان مخفی شدند و معتقد بودند که اسرار ایشان در زیر معبد سلیمان (ع) مخفی شده است . با تحریک مسیحیان و پاپ ، توانستند جنگ های صلیبی را اه اندازی کنند تا بتوانند به گنجینه های معبد دسترسی پیدا کنند . شوالیه هایی که توانستند بودند به آن گنجینه ها دسترسی پیدا کنند ، شوالیه معبد نام گرفتند . ادامه مطلب...


  
  

سخت مشغول عبادت و بندگی بود. روزها روزه می گرفت و شب ها را به مناجات می گذراند. از عبادت و خلوت سیر نمی شد. چهل روزی می شد که به خانه خدیجه نرفته بود و در خانه فاطمه بنت اسد مادر علی اعتکاف کرده بود. به خدیجه گفته بود به فرمان خداوند از او کناره گیری کرده. این چهل روز بر خدیجه و محمد چهل سال می نمود تا این که پیک خداوندگار از عرش اعلی پا به عالم خاک نهاد و نزد محمد آمد. محمد دگر جبرئیل را به خوبی می شناخت. جبرئیل گفت: حضرت حق سلام می رسانند و می فرمایند: «ای محمد خود را برای تحفه ما آماده کن.» وقتی رسول خدا پرسید: «چه تحفه ای؟» جبرئیل هم نمی دانست. ادامه مطلب...


  
  

 ستاره سپید منظومه سرخ کربلا


سید عیسی موسوی - کارشناس فقه و معارف اسلامی حضرت زینب (س) در پنجم جمادی‌الاول سال ششم هجرت سال صلح حدیبیه در شهر«مدینه» متولد شد. هنگامی که حضرت زینب (س) تولد یافت، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش امیرالمؤمنین (ع)آورده، عرض کرد: نامی را برای این مولود انتخاب فرمایید. حضرت علی (ع) فرمود: من بر پیغمبر(ص) سبقت نمی‌ گیرم. پیامبر به مسافرت رفته بودند. سه روز بعد که از سفر آمدند حضرت علی (ع)عرض کرد:یا رسول الله! خدای متعال دختری به فاطمه عنایت کرده، نامی برای او بگذارید. پیامبر فرمود:در این امر بر خدای خود پیشی نمی گیرم. جبرئیل نازل شد و سلام خداوند را به پیامبر رساند و گفت: نام این مولود را «زینب» بگذار و این نامی است که خدای تبارک و تعالی اختیار فرموده است. آن گاه پیامبر را از مصائبی که بر حضرت زینب (س) وارد می ‌شود آگاه نمود. رسول خدا (ص) گریان شده و فرمودند: «هر کس بر زینب گریه کند اجر و ثوابش مانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین گریه نموده باشد. (1) ادامه مطلب...


  
  
سردار پاکپور: آل‏ سعود حق دخالت در امور داخلی کشورها را ندارد

 فرمانده نیروی زمینی سپاه با اشاره به حوادث اخیر در منطقه، ضمن محکوم کردن دخالت ارتش سعودی برای سرکوب مردم بحرین تصریح کرد: آنها حق ندارند در امور داخلی دیگران دخالت کنند.





سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه صبح امروز (سه‏ شنبه) در حاشیه همایش فرماندهان این نیرو که به مناسبت هفته سلامت برگزار شد، با حضور در جمع خبرنگاران در خصوص برنامه های نیروی زمینی در اجرای موضوع جهاد اقتصادی در سال 90 گفت: هرساله اولین همایش فرماندهان یگان‌ها و قرارگاه‌های نیروی زمینی سپاه در اردیبهشت ماه برگزار می شود اما امسال به دلیل اهمیت موضوع و تبیین شاخص‌های لازم و ابلاغ برنامه‌ها به فرماندهان، این همایش قدری زودتر صورت گرفت. ادامه مطلب...

  
  



مردم بحرین که به وحشیانه ترین شکل ممکن به دست مزدوران رژیم آل خلیفه سرکوب می‌شوند، از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران درخواست کردند تنگه هرمز را به روی رژیم بحرین مسدود کند








فعالان اینترنتی بحرینی در نظرسنجی ها و مطالب خود طی روزهای اخیر با تأکید بر ضرورت دفاع عملی از مردم مظلوم این کشور توسط آزادیخواهان جهان، با بیان اینکه ملت بحرین خواهان آن است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان برترین حامی مظلومان جهان، صرفاً به محکوم کردن لفظی تجاوزها و تعدی‌های رژیم آل خلیفه در تخریب مساجد و اماکن مقدس و سرکوب و بازداشت و شکنجه این ملت در رسانه‌ها اکتفا نکند،‌ خواستار اقدام عملی جهت حمایت از ملت بی‌دفاع بحرین شدند.

در این درخواست آمده است: ملت مظلوم بحرین از جمهوری اسلامی ایران می خواهد، تنها برای یک هفته تنگه استراتژیک هرمز را بر روی رفت و آمد کشتی‌های بحرینی ببندد تا ظرف این مدت شاهد فروپاشی و سقوط اقتصاد بحرین و تمام کشورهای عرب حوزه خلیج فارس باشد. این درخواست در ادامه می‌افزاید: از آنجا که تنگه هرمز، گلوگاه استراتژیک و حیاتی عبور کشتی‌های تجاری و بازرگانی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و بحرین است، بستن آن به روی این کشورها و رژیم آل خلیفه می‌تواند، اهرم فشاری بر روی رژیم بحرین تشکیل دهد و عبور کشتی‌های این رژیم از این تنگه را منوط به بیرون نمودن نیروهای سپر جزیره از این کشور و آزادی زندانیان بی‌گناه و عدم تعرض به اماکن مقدس و تحقق خواسته‌های برحق ملت مظلوم بحرین نماید.


در این درخواست تأکید شده است: بی‌شک این اقدام جمهوری اسلامی ایران نه تنها رژیم بحرین که آمریکا و انگلیس را نیز تحت فشار قرار خواهد داد، چون آنها نیز درخواهند یافت که بسته شدن این تنگه استراتژیک به منافع آنها در منطقه چه ضرباتی وارد می‌کند.



  
  




زندگی نامه و مبارزات شهید رئیسعلی دلواری


  


 مردم مبارز بوشهر دشتی دشتستان و تنگستان از دیر باز در راستای پاسداری از مرزهای میهن اسلامی در برابر هر گونه تجاوز و اشغال بیگانگان از خود مقاومت و ایستادکی نشان داده وهمواره کوشیده اند تا با جانبازی و فداکاری کیان ایران اسلامی را حفظ کنند. دولت بریتانیا از دهها سال پیش در بوشهر حضور استعماری داشته و دستکم از زمان کریم خان زند رسما" در این شهر دفتر نمایندگی وبعدها قنسولگری دایر کرده است. در چند سده اخیر مردم این خطه چندین بار به مصاف متجاوزان انگلیسی رفته و هر بار حماسه آفریده اند در سال 1254 ه.ق. / 1838 م ، 500 نفر از نیروهای ارتش بریتانبا با چندین فروند کشتی به خارگ و بوشهر یورش بردند که با مقاومت مردم بوشهر و تنگستان مجبور به عقب نشینی شدند. رهبر مذهبی این قیام و مقاومت مردمی مرحوم شیخ حسن آل عصفور بود در سال 1273 ه.ق/ 1856 نیز انگلیسی های متجاوز بار دیگر با ده ها فروند قایق و کشتی جنگی و هزاران نفر سرباز مسلح به خارگ و بوشهر حمله ور شدند این باز نیز با سد استوار ایستادگی مردم مراجه گشتند. در نبردی که در قلعه تهمنی اتفاق افتاد صدها نفر مزدور هندی و انگلیسی و چندین آدمیرال وافسر بلند پایه نیروی دریایی هند و انگلیسی به هلاکت رسیدند در این نبرد نا برابر امام قهرمانه ساحمد خان فرزند رسید باقرخان تنگستانی فرمانده سپاه کوچک مقاومت ایرانیان نیز پس از ساعت ها نبرد دلیرانه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ادامه مطلب...


  
  

منابع و مآخذ:

 

 

 

 1-احادیث مثنوی-جمع و تدوین: بدیع الزمان فروزانفر- موسسه امیر کبیر-تهران،1366.

 

 

 

2-التعریف بالمتنبّی من خلال اشعاره- تالیف محمد فاضلی؛ انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد -1372.

 

 

 

3-المجانی الحدیثه- عن مجانی الاب شیخو- طبع ثالثه- دارالمشرق(المطبعه الکاثولیکیه)ص.پب946- بیروت،لبنان،جلد3.

 

 

 

4-امثال سائره از شعر متنبی،تالیف صاحب بن عباد،ترجمه دکتر فیروز حریرچی- چاپ اول2536-ناشر: شرکت چاپ افست گلشن.

 

 

 

5- وفیات الاعیان و انباء الابناء الزمان- لابی العباس شمس الدین احمد بن محمد بن ابی بکر بن خلکان-608-681قمری- قاهره-جلد 1.                              

 

 


  
  

 


 


 


 


 ?                                                                                                                                                                                                                                                                   اهمیت خدمت در پشت جبهه:


 


           سیزده سال بیشتر نداشتم و اشتیاق زیادی برای اعزام به جبهه داشتم . سردار شهید ،عالی زنده بودی که در آن زمان فرماندهی گروه مقاومت شهید حسین زنده بودی روستای قباکلکی را بر عهده داشت وقتی اشتیاق و تقلای مرا برای رفتن به جبهه می دید یک روز به من فرمودند که تو همین جا نیز می توانی رزمنده باشی و وظیفه مهمتری را انجام دهی؛مثلاً می توانی کمک های مردمی را جمع آوری نمایی که ممکن است در مواقع مهم در جبهه کارامد باشد.


          از آن روز به بعد – با آنکه به نظر خودم این کار اصلاً با رشادت های رزمندگان اسلام قابل قیاس نبود- اما با ناچاری اقدام به این کار نمودم که از آن جمله جعبه های دو کیلویی خرما بود که بر روی آنها با ماژیک مشکی :«اهدایی مردم روستای قباکلکی به جبهه های جنگ» را می نوشتم و پس از مدت کوتاهی با دست کاری در کپی شناسنامه، تولد خود را به چهارسال جلوتر کشیدم وبا توجه به قد بلندی که داشتم آین امر را تشخیص ندادند و موفق شدم پس طی دوره ی آموزشی به جبهه اعزام شوم.


       وقتی در یکی از مناطق عملیاتی جنوب در خط پدافندی ،یک شب به خاطر آتشبار سخت دشمن بر سر نیروهای ما ،ماشین غذا نتوانست غذا را به بچه ها برساند و بچه ها خیلی گرسنه ماندند نیمه های شب بود که جعبه های خرمایی را بین بچه ها تقسیم کردند صبح روز بعد وقتی   جعبه ی خالی را دیدم متوجه شدم که از همان جعبه هایی است که خودم جمع آوری کرده بودم. در آن وقت بود که معنی سخن شهید بزرگوار،عالی را فهمیدم و اهمیت کار مردم در پشت جبهه را دانستم.


 


...........................................................................................................


 


?                                                                                                          تک زدن سهمیه ی گلوله های آرپی جی هفت:


 


   اواخر سال 1365 در شلمچه ،جزیره بوارین عراق(شهید فیاض)- ده کیلومتر جنوب یادواره ی فعلی شهدا در شلمچه- در خط مقدم بودیم و سهمیه ی گلوله ی آرپی جی ما دوازده عدد در هفته بود. در یکی از غروب ها که برای رفتن به سنگر کمین مهیا می شدم به طرف صندوق ذخیره ی گلوله ها که در فاصله دو متری سنگر کمین بود، رفتم و متوجه شدم که چند تا از بچه ها که معتاد شلیک آرپی جی بودند 9 عدد از گلوله های من را تک زده اند . من هم از روی ناراحتی گلوله های باقیمانده را به سنکر کمین بردم تا در آن شب آنها را به طرف چهار لول های دشمن شلیک کنم. از انبوه خمپاره هایی که در اطراف من بر زمین فرود می آمد یکی از آنها خمپاره ی بود که درست به وسط جعبه ی خالی فرود آمده بود و وقتی صبح آن روز ، جعبه ی ریز ریز شده را دیدم  خدا را شکر کردم و دانستم که آن بچه ها فرشته های غیبی بودند که من و دوستم را از دچار شدن به یک حادثه ی بزرگ که کمترین آن موجی شدن بود نجات داده بودند.


 


..............................................................................................................


 


?                                                                                                         «عشق آمد و راه عقل را بست»


 


   در شلمچه ،یکی از بچه های کوتاه قد بود که پشت خاک ریز ،هنگام راه رفتن ،خمیده خمیده را می رفت . یکی از روزها به ایشان عرض کردم : آقاسید به من نگاه کنید من 35 سانتیمتر بلندتر از شما هستم و راست راه می روم و تیرها به من اصابت نمی کنند تو چرا خمیده راه می روی؟ فرمودند که عقل اقتضا می کند که چنین کاری بکنم .


 یک روز و قتی در کنار سنگرها راه می رفت خمپاره ای در کنار او به زمین اصابت کرد و آن طور که بچه ها شمردند 28 ترکش درشت و ریز در بدنش فرو رفته بود وقتی به شوخی از سید پرسیدم تو که خمیده راه می رفتی چگونه بود که این همه ترکش خوردی؟


   با لبخند جوابم دادند : خمپاره ،قاعده های عقلی نمی شناسد.


 


 


 


 


 


 


 


                                                                    حسین زنده بودی


 


 


  
  
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام خوب هستید میتوانید با راه زیر وبلاگ خود را در وبلاگ ما ثبت کنید. 1-نویسنده وبلاگ ما شوید و 15 مطلب ارسال کنید. اگه فکر میکنید نمی صرفه یه نگاه به آمار وبلاگ کنید خودتون متوجه میشید. باتشکر پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان http://www.mehrdad-sedighian.blogfa.com
+ سلام خوب هستید میتوانید با راه زیر وبلاگ خود را در وبلاگ ما ثبت کنید. 1-نویسنده وبلاگ ما شوید و 15 مطلب ارسال کنید. اگه فکر میکنید نمی صرفه یه نگاه به آمار وبلاگ کنید خودتون متوجه میشید. باتشکر پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان http://www.mehrdad-sedighian.blogfa.com
+ سلام خوب هستید میتوانید با راه زیر وبلاگ خود را در وبلاگ ما ثبت کنید. 1-نویسنده وبلاگ ما شوید و 15 مطلب ارسال کنید. اگه فکر میکنید نمی صرفه یه نگاه به آمار وبلاگ کنید خودتون متوجه میشید. باتشکر پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان http://www.mehrdad-sedighian.blogfa.com:)
+ سلام خوب هستید میتوانید با راه زیر وبلاگ خود را در وبلاگ ما ثبت کنید. 1-نویسنده وبلاگ ما شوید و 15 مطلب ارسال کنید. اگه فکر میکنید نمی صرفه یه نگاه به آمار وبلاگ کنید خودتون متوجه میشید. باتشکر پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان http://www.mehrdad-sedighian.blogfa.com
+ سلام بهترین سایت پاپ آپ
+ سلام
+ http://sarvghamatan.blog.ir/


+ وب سایت شهرسان دشتی
+ پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان


+ بازی تراوین http://www.travien.ir آپلود سنتر http://www.niliup.ir فتوشاپ آنلاین http://photoshoponline.ir نیلی ترین رخسار http://www.nilitarin.ir/pa