سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا بر عهده نادانان ننهاد که دانش آموزند تا بر عهده دانایان نهاد که بدانان بیاموزند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :82
بازدید دیروز :14
کل بازدید :216242
تعداد کل یاداشته ها : 517
103/9/7
8:7 ع

به یاد ابوذر زمان

 که ابوذر واز زندگی کرد

و چون ابوذر به مقام رفیع شهادت رسید

خدایت بیامورزد و غریق رحمت کند.......


  
  

چند سالی بود که مطلبی فکر مرا سخت به خود مشغول کرده بود و مرا بسی رنج می داد برای یافتن این سوال در ذهنم به مطالعات کتب تاریخی زیادی رجوع کردم ولی هر چه تلاش می کردم راه به جایی نبرده و هر روز ناامیدتر از قبل  این موضوع را دنبال می کردم برایم همیشه جای سوال بود که چگونست با وجود نقش پر رنگ اعراب در این مرز بوم (استان بوشهر) ولی از انها هیچ قوم قبیله ای نمانده و یادی از انها نمی شود به موسیقی بوشهر رجوع می کنم تا باز هم نقش بزرگی داشته اند نگاهی به عالمان و حکمرانان مناطق مختلف این استان می کنم  باز هم همین امر خود را نمایان می کند به اداب رسوم نگاهی می اندازم باز هم فرهنگهای عربی موج می زند  اینها را که می گویم بر اساس تجربیات شخصی و از روی کتب  تاریخی مستدل خدمتتون عرض می کنم و حاصل تلاش چندین ساله من هست.تا که چندی پیش به جواب قانع کننده ای برای خودم رسیدم هر چند که جای کار بیشتری دارد .

در نهج البلاغه به سخن فیلسوفانه و حکیمانه حضرت علی رسیدم که می فرمود گذشته چراغ راه اینده است و تاریخ تکرار گذشته و ایینه تمام نمای ایندست.

 چرا ال مذکور که عربهای عربستانی بوده اند حاکم بوشهر می شوند مگر در انجا کسی ساکن  نبوده است چرا فارس بن شهبان حاکم و والی دشتی می شود و چرا قبل از ان شیخیانی ها که نقل سینه به سینه است که از عراق امده اند   والی و حاکم دشتی می شوند . چرا میر مهنا و چرا ال خلیفات چرا ...

چرا مگر در استان بوشهر بومی وجود نداشته؟ باید این امر را متذکر شویم که اگر بوده اند تعدادی ناچیز و قابل شمارشی نبوده اند و این امر در مورد کشورهای حاشیه خلیج فارس هم اتفاق افتاده است. ولی سوال اصلی اینجاست که چرا الان ما در استان بوشهر عرب نمی بینیم و عربی زبان دوم این مردم می باشد .در صورتی که در موسیقی در فرهنگ و شکل گیری استان بوشهر نقش پر رنگی داشته اند و غیر قابل انکار.

جواب سوالم را در کشوری که در ان زندگی می کنم یافتم من در کشور عربی زندگی می کنم که اکثر مواطنین ان ایرانی الاصل هستند  چون دوبی دارای اعراب قلیلی بوده است و قابل شمارش هم نبوده اند ایرانیان زیادی به این جا امدند و پاسپورت اماراتی  گرفتند و این امر در مورد کویت و قطر هم همینگونست یعنی نمی شود وجود ایرانیانشان را نادیده گرفت و خیلی از مسولینشان که ایرانی هستند ولی جالب اینجاست که بدانید انهایی که ایرانی هستند واهمه و ترس زیادی دارند که خود را ایرانی بنامند و حتی ایرانی صحبت کنند و گاهی وقتها بیشتر ایرانیها را تحت فشار و مورد ازار و اذیتقرار می دهند .

به دلیل دو امر اجتماعی و سیاسی که هست: یک ایرانی نماد شیعه بودن است و دو این که دو قوم عرب و ایرانی که  کینه ای  از دیرباز  با هم دارند و  حس ناسیونالیستی  و نژادپرستانه ای که امروزه جلوه ای عجیب و پیچیده ای  به خود گرفته  است باعث می شود که این مردم اصلیت خودشان را انکار کنند و بعضا بیشتر حسهای اینگونه را در خود بپرورانند

همین امر در استان بوشهر نیز اتفاق افتاده است: یک عرب نماد سنی بودن است و کینه ی دیرینه این دو قوم که از دیرباز ادامه داشته والان که شکل جدیدی به خود گرفته است مثلا در مورد نماد سنی بودن در مقاله ای از استاد اتشی می خواندم که در حدود 80 سال پیش مردم عامه بر روی قبر مرد شریفی چون شیخ حسین چاهکوتاهی تف می انداختند و او را به خاطر این که نسبش به شیخ دموخ می رسیده سنی فرض کرده و مورد توهین قرار می دادند .عجیب نیست که قوم عرب استان بوشهر نیز دچار همین تفکرات خشک و نژادپرستانه قرار گرفته باشد .

چقدر تعصب زشت و بی جاست که انسانهایی را تحت فشار قرار می دهد که اصلیت خود و هویتشان را از دست بدهند  و به فراموشی بسپارند. تاریخ اینه  تمام نمایی از  زشتیهایمان است تا ببینیم و درس بگیرم و عبرت بگیریم تا دوباره دچار  اشتباه گذشتگاناما  ن  نشویم ولی افسوس که ما هنوز به اینجا هم نرسیده ایم که حتی بتوانیم در کنار هم زندگی کنیم 

جضرت محمد که درود خدا بر او باد دست سلمان فارسی و بلال حبشی سیاه و ابوذر غفاری عرب را در دست هم قرار می دهد ولی ما بعد از 1400 سال هنوز به این بینش فکری و این بصیرت نرسیده ایم

به راستی اگر به تعالیم خدا عمل می کردیم وضع زندگیمان بهتر نبود.

 یا أیها الذین امنوا أطیعوا الله وأطیعوا الرسول وأولی الأمر منکم فان تنازعتم فی شیء فردوه إلی الله والرسول إن کنتم تؤمنون بالله والیوم الآخر ذلک خیر وأحسن ...(آیة 59) سوره النسا


  
  
باید قبول کنیم که جامعه ای داریم که به شدت رو به زوال است و تاریکی جای روشنایی را می گیرد و می رویم به سوی جامعه ای بی اخلاق و بی خیال که حتی بزرگترین ناحقی ها و گناهان نیز کمی این قوم را تکان نمی دهد یا کمی به فکر فرو نمی برد می شود مصداق بارز این شعر که:

افسوس که این مزرعه را اب گرفته دهقان مصیبت زده را خواب گرفته

اگر می نویسم از روی وضیفست که امر به معروف و نهی از منکری کرده باشیم اگر حرف عرب یا عجم را پیش می کشم بحثی تا نشانتان دهم که ما چقدر نژاد پرست هستیم که حتی مردم پایین دست ما هم از این نوع نگاه خسته شده اند تا نشانتان دهم به کجا می رویم و اینقدر خود را خوب نبینیم و اینقدر به چیزهایی که نداریم نبالیم بگردیم به دنبال نقطه ضعفهایمان و  بیماریهای اجتماعیمان  را حل کنیم کمی سر خودمان را که چون کبک در برف کرده ایم  بالا بگیریم تا ببنیم چه ویرانه ای درست کرده ایم تا ببینیم که چه هستیم ؟

و اما اندر حکایت این شیخ ما که هر وقت به مسجد رفتیم و ایشان سخرانی می کردند:

سخرانیهایشان در روز اول در مورد تیمم بود

روز دوم شک در نماز بود

روز سوم غسل بود

روز چهارم ...

ولی در دلمان ماند که روزی هم در مورد اخلاق با این جماعت حرف بزند و محبت و کمک و که اگر اینان نباشد نمازمان هم ارزشی ندارد

من خودم صف اولی های نماز را خوب می شناختم ریش سفیدان و بزرگان قوم بودند

یکیشان ارث دخترش را نمی دهد

دومیشان حق برادر را بالا کشیده بود

سومشان پسر هایش از دستش در عذاب بودند

جهارمیشان لبخد به لبهایشان نمی امد

ولی همه انها خوب احکام دین را می دانستند چو ن که غیر از این نشنیده بودند.

بله فهمیدم کارخانه ای که فقط و فقط یک محصول می دهد

نباید انتظار داشت که بتواند محصولات دیگری را نیز  ارایه کند.


  
  
مطلبیست که تمام وجودم را اتش می زند و وجودم را پر از غم همراه با کینه ای دیرینه می کند غم دردی که از زمان حضرت ادم شروع می شود و این  تراژدی با هابیل و قابیل شروع می شود و حق و عدالت پایمال خواسته های نفسانی زمینی می شود  تا به امروز که ادامه دارد  تا عذاب وعده داده خدا را بتوان در روی زمین دید .عذابی که می سوزاند وویران می کند و پایمال می کند و می کشد و  نامردی را فریاد می کشد و حق و مردانگی و عدالت را در زیر پاهای خود قربانی می  کند .اری برادر اگر می خواهی جهنم را حس کنی بر روی زمین هم میشود چرا در ان دنیا پی او می گردید.این عذاب از ادم شروع می شود تا که به من تو می رسد تا ببینیم که چطور حق و عدالت قربانی شده و می شود تا ببینم مرگ ادمیت مرگ ازادگی و ضبح شدن عدالت با دستان جاهلیت تا ببینم خنجر کینه این نامردمی ها از کجا تا کجا بوده از کجا تا کجا می رسد و از کجا اغاز می شود ..

درد جهالت و نفهمی ما انسان ها چه ها که نمی کند درد جهالت ما  بوی خون عزیزان خدا را می دهد بوی به صلیب کشیدنها می دهد بوی تنها ماندن عزیزان خدا را می دهد نه برادر بیشتر دقت کن من خود دیدم ضربتی که بر فرق عدالت و حق فرود امد می بینم چون این قصه تکرار می شود هر ساله در جلوی چشمانمان است هر رمضان این ضربت برنده تر می  شود و نه برادر من تنهایی حق را دیدم خیانتش را دیدم ضهر جفایش هر سال تازه می شود  نمی بینی برادر هنوز حق و عدالت تنهاست نمی بینی بوی خون روان است هنوز دجله پر خون و فرات مجنون خروشان تر از دیروز .. مگر چه شد که هنوز باز نمی ایستی و خروشانی می دانی علی چرا شبها ناله می کرد روزها موعضه .ایا پی حکومت بود این چه تهمت ناروایست که به این مرد بزرگ می زنند مردی که حکومت را از عطسه بزی کمتر می داند .نه برادر می دید که چگونه اسلام شده مراسمی پوچ و توخالی ضرفی خالی از محتوا میدید خداوندگاران زمین که دروغ زینت کاخشان شده  می دید که چگونه  پولها روانه خزانه میشود مردم از ان  بی بهره اند و می دید که چگونه لباس زشت ریا و زور و تزویز را بر تن اسلام پوشانده اند و فقط از ان دولا و راستی مانده اری برادر درد علی درد فرق ضخم خورده نبوده که  انجا می فرماید  فزت به رب الکعبه.فقط به ما درد فرق علی را نشان دادند تا درد اصلی علی را فراموش کنیم  .علی از اسلام پوچ و پوک و بی محتوایی که از ان فقط مراسماتش مانده می گرید و عاقبت من و توست که این شیر غران جنگهای احد و بدر و جمل و صفین را چنان رنجور کرده . اری برادر شناخت علی ما را به مکتب علی می رساند نه حب بی شعور که از دل نفهم ما برخاسته علی می گرید می غرد ولی کسی نمی فهمد و نمی شناسدش غریب است برادر غریب. الان هم راه علی و مکتبش غریب است . و علی شهید می شود شهیدی که راهش هنوز ادامه دارد مکتبش و ایدولوژیش هنوز هست ولی یارانش کمتر از قبل و رنجورتر و پریشانتر از قبل و تنهاتر.

حال نوبت حسن می رسد چه کند چه باید بکند معاویه که مرد بدی نیست برادر نماز شب می خواند و نماز یومیه اش ترک نمی شود مسجد ساختنش تمام نمی شود برای رسیدن به هدفش هر توجیهی دارد و حتی حسن را نیز قربانی می کند ولی حسن برای نشان دادن اسلام بی محتوای اینان چه کرد عهدنامه ای نوشت که شاید این مردم که مرده اند  تکانی بخورند ولی هیچ حرکتی نمی بینیم حسن هر سال شهید می شود و هر چه ظالم را رسوا می کند برادر باز هم کسی تکان نمی خورد چرا برادر؟؟؟؟

اینجا دیگر قلم یارای نوشتن ندارد دردی تمام وجود را می گیرد اشک از اعماق وجود جاری مشود نه برادر من از سر بریده نمی گویم از زخم تن حسین نمی گویم از کتک خوردن اهل بیت نمی گویم نه منظورم دردیست که وجود این مرد بزرگوار را گرفته مگر چه شده برادر؟ 

کسی نماز نمی خواند؟

کسی روزه نمی گیرد؟

مردم در حال مستی هستند و زنا می کنند؟

دخترکان و زنان بد حجاب شده اند؟

نه برادر اینان نیست که روح بزرگ این مرد را می رنجاند و صدای هل من ناصر ینصرنی او به گوش می رسد مگر چه شده حسین ای پسر علی چه شده؟ که اینطور در جوش و خروشی به مانند دریای طوفانی می غری و صدای هیهات من الذله می دهی .چه شده ای حسین چه دیدی که اینگونه می خروشی و خود را به قتلگاه می بری و اینگونه بر این مردم فریاد می کشی؟ 

چه شده ای حسین به ما هم بازگو  تا ما هم بفهمیم ؟

و حسین می گوید چگونه زیز بار کسی می روید که حق و عدالت را ضبح می کند و چگونه زیر بار کسی می رود که از پول بیت المال کاخها ساخته چگونه زیر بار کسی رود که ضعیف نمی تواند حقش را از قوی بگیرد چگونه زیر بار کسی رود که بدون هیچ دلیلی خون می ریزد چگونه زیر بار کسی رود که مخالفانش را سر می برد و ...

و وارد کارزار می شود تا به این قوم نشان دهد که این ادم که امیرالمومنینش خواندن کیست و مولای خود قرار دادن کیست که از خون عزیزان پیغمبر نیز نمی گزرد و این مکتبی که حسین ساخته هنوز زندست تا وقتی که ظالم هست و کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا ....

و برادر تو هنوز که هنوز است دنبال نوحه می گردی و می خواهی بگریی تا شاید گناهانت پاک شود وا مصیبتها و برادر در فکر این هستی که سینه ای بزنی تا حسین در روز قیامت شفیعت باشد چه راه اسانی و بی دردسر و خوبی چه راحت از زیر مسولیتمان شانه خالی می کنیم وا مصیبتها به این قوم  که انگار دنباله همان قومند که حسین را  (حق و عدالت ) را تنها گذاشتن .بله برادر این جریان تا ابد هست و حسین و راهش زنده است ولی یارانش هنوز هفتاد و دو نفرند ....

ایا صدای حسین را نمی شنوی خوب گوش کن برادر 

صدای  او هنوز بلند است  هل من ناصر ینصرنی؟



  
  
چه چیزی زیباتر از فریاد کشیدن عدالت و ازادی و رهایی از جور و ظلم و یوغ دیکتاتورهایی که خود را خدا می دانستند ولی چگونه این غرورشان و ظلمشان انان را به زمین کوفت تا قانون دنیا که از زبان مردی امی بیرون می اید ولی درک درستی از قوانین خدایی دارد   را تصدیق کند :

الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع ظلم

تا دوباره مردمی که عمری در خواب بودند را بیدار کند تا ببینند که وعده خدا جلوه ای از حقیقت گرفته  است  و زمین وارث مصتضعفان است:

وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ،

تا ببینند که این قدرتهای پوشالی و هیولاهای خون خواری که از جهل ما درست شده اند به ترفت العینی یکی پس از دیگری بر زمین می افتند و به تاریخ بشری می پیوندند

تا ببینند پیروزی حق بر باطل تا ببنند پیروزی خون بر شمشیر تا ببینند پیروزی ایمان بر کفر ...

چقدر تماشای این مردم انسان را به وجد می آورد و انسان را از خود بی خود می کند و به رقص می اورد تا کلمات را بر صفحه عشق نقاشی کند:

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ

و اینجاست که واژه ها یاری به تصویر کشیدن عشق را ندارد و در می ماند که چگونست که خود را فدای دیگری می کنند  معنای فداکاری و ایثار را و شهادت را به رخ فرشتگان می کشند

تا تصدیق کننده این باشند که انسان  اشرف مخلوقات است.


 


  
  
موسیقی و اهنگ زیبایی از اقای محسن شریفیان که می توانید دانلود کنید:

http://www.4shared.com/audio/t9h_Z46e/Mohsen_Sharifian_-_30_Boushehr.html

تقدیم به شما عزیزان

اسم اهنگش هم هست سی بوشهر

 عکسهایی زیبا از دشتی:



  
  






امیر توسلی: فرم نوحه در موسیقی مختارنامه جواب داد












آهنگساز سریال «مختارنامه» معتقد است آثار
تاریخی- مذهبی برای مردم جذاب هستند و همین مساله باعث می‌شود موسیقی این
آثار بیشتر مورد توجه قرار بگیرند.
امیر توسلی آهنگساز جوانی است، اما
تا به حال بیش از 50 موسیقی فیلم نوشته که از شاخص‌ترین این کارها می‌توان
به فیلم‌های سامان مقدم مثل «کافه ستاره»،«مکس» و همچنین «اخراجی‌ها 2» به
کارگردانی مسعود ده نمکی اشاره کرد. این روزها هم به جز موسیقی بسیار خوب
سریال «مختارنامه» از او موسیقی مجموعه تلویزیونی«گمشده» را می‌شنویم. . .

با
وجود اینکه او موسیقیهای بسیاری را در این سال‌ها ساخته، آهنگسازی موسیقی
مختارنامه برای او نه تنها شهرت به ارمغان آورد بلکه اعتبار هم نصیب او
کرد. موسیقی که برای آن بسیار تلاش شده و جنجال‌های رسانه‌ای گاه و بیگاه،
چیزی از زیبایی شنیداری آن کم نمی‌کند.
به گزارش سایت رسمی مختارنامه
امیر توسلی که میهمان کافه خبر سایت خبرآنلاین بود در گفت و گو با سمیه
قاضی زاده – از کارشناسان و منتقدان موسیقی فیلم - درباره چند و چون موسیقی
این مجموعه نکات جذاب و شنیدنی بسیاری بیان کرده است:


امیر توسلی آهنگساز سریال مختارنامه
ساخت موسیقی مختارنامه از کی شروع شد؟




از دو سال گذشته. ماجرا از این قرار بود که
ساخت موسیقی مختارنامه به آزمون گذاشته شده بود. من هم در این آزمون برنده
شدم. اما به صورت دقیق و مشخص ساخت این موسیقی از اردیبهشت 88 آغاز شد، اما
من از سال 87 درگیر ساخت آن شده بودم. کم کم گروه‌ها اضافه شدند و کار شکل
گرفت.

همان سه گروه اصلی که اسمشان در تیتراژ می‌آید.
بله.
ارکستر پارسه، ارکستر کوبه‌ای نایریکا که تماما متشکل از بانوان است و
سرپرستشان خانم مینو رضایی است و گروه کر فیلارمونیک تهران.

ارکستر پارسه که بدنه اصلی موسیقی را می‌نوازد، ارکستر جدیدی است؟
ببینید
کلا در کشور ما 100 نوازنده هستند که در ارکسترهای مختلف حضور دارند. 50
نفرشان در ارکستر سمفونیک فعالیت میکنند. بعد از این 50 نفر 20نوازنده به
همراه 30 نوازنده دیگر، ترکیب ارکستر پارسیان را تشکیل میدهند و همان‌ها
هم با 30 نفر دیگر می‌شوند ارکستر پارسه! ... درواقع خیلی فرقی نمی‌کند،
همه نوازند‌ها همان نوازنده‌های همیشگی هستند. فقط در ایران اسم ارکسترهاست
که فرق می‌کند.
.
و ارکستر کوبه‌ای نایریکا؟
بخش زیادی از طراحی و
ساخت ریتم‌های کوبه‌ای مختارنامه را با این ارکستر شروع کردم و تا به
امروز هم ادامه دادم. من کلیت ریتم مورد نیازم را به این گروه می‌دهم. با
توجه به ارکستراسیونی که دارم از ریتم‌های طراحی‌شده استفاده می‌کنم. گاه
هم دقیقا بر اساس صحنه‌های فیلم ریتم را کار می‌کنیم. مثلا ریتمی مخصوص
صحنه‌ی مبارزه. از آنجایی که من خودم پیانو و سازهای کوبه‌ای می‌نوازم و
خودم متخصص سازهای کوبه‌ای هستم، به این حوزه اشراف دارم.
تفاوت موسیقی
مختارنامه با نمونه‌های مشابه اصلا در همین طراحی سازهای کوبه‌ای است. در
هیچکدام از کارهای مشابه به این شکل طراحی کوبه‌ای نداشتیم. اصولا من گرایش
به کوبه‌ای دارم. وقتی که دارم موسیقی را طراحی می‌کنم و می‌سازم، صدای
سازهای کوبه‌ای‌اش را می‌شنوم و برایش موسیقی طراحی می‌کنم.

تا آنجا
که می‌دانم موسیقی هر قسمت مختارنامه با قسمت دیگرش فرق می‌کند. این
اتفاقی است که اکثرا نمی‌افتد چون واقعا کار دشوار و البته هزینه‌بری است.
یکی
از تفاوت‌های موسیقی مختارنامه همین ماجراست. من هیچ وقت به اینکه یک سری
ترک موسیقی بسازم و بعد از آنها در جاهای مختلف سریال استفاده کنم،
علاقهمند نبودم. قطعا در سریال‌های دیگر، آهنگسازان به دلایل مختلف ناچار
به این کار می‌شوند. یکی از دلایلش حجم، کمبود امکانات و البته کمبود بودجه
است. مثلا برای یک سریال 13 یا 26 قسمتی دو تا قطعه‌ رومانس می‌نویسند، دو
تا حماسی، دو تا جنگ و یک قطعه‌ی زیر دیالوگ. موسیقی‌هایی که هیچوقت برای
صحنه‌های دیگر بازسازی نمی‌شوند. اما در مختارنامه هر قسمت انگار یک فیلم
مجزاست. هیچ چیزی که در یک قسمت می‌شنوید، تکراری نیست. موسیقی مخصوص آن
ساخته شده است.
البته یک سری تم داریم. مثل تم مختار، تم کیان، تم جنگ،
جنگ اشقیا، جنگ اولیا و... اما این تم‌ها در هر قسمت بازسازی می‌شوند. در
واقع من برای 40 قسمت مختارنامه 40 موسیقی نوشته‌ام. تصور می‌کنم برای چنین
پروژه‌ای که با این سختی و مرارت ساخته شده، باید احترام قائل می‌شدم؛ چرا
که 3-4 هزار نفر تلاش کر‌ده‌اند تا نتیجه‌ی کارشان این شده است. موسیقی هم
در چنین آثاری نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای دارد و من هم نباید کم می‌گذاشتم.
همه‌ی تلاشم را کردم. الان هم همچنان در حال ساخت موسیقی آن هستم و به
صورت هفته‌ای کار را جلو می‌بریم.


خودتان راضی هستید؟

با توجه به
شرایط راضی هستم. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم می‌توانستم این کار یا آن کار را
بکنم...اما من همه‌ توانم را گذاشتم. توان من همین قدر بوده.

قطعا موسیقی سریال‌ها یا فیلم‌های تاریخی دیگر روی شما تاثیر داشته. بیشترین تاثیر را از کدام کارها گرفتید؟
من
تمام تلاشم بر این بود که در موسیقی‌ام کمترین شباهت به کارهای داخلی وجود
داشته باشد ؛ چون بر این باورم که عمر آن کارها تمام شده و احتیاج به یک
بازنمایی در موسیقی آثار تاریخی وجود دارد.
من موسیقی‌های زیادی را
می‌شنوم و فیلم‌های بسیاری را هم می‌بینم، اما از جایی چیزی را برداشت
نکرده‌ام. من سعی کردهام فرم موسیقی مختارنامه به روز باشد و اگر قرار است
تاثیرپذیری وجود داشته باشد، در سطح موسیقی فیلم «گلادیاتور» و امثال آن
باشد. هرچند موسیقی‌های ما در ایران، به دلیل کمبود امکانات، هرگز در آن
سطح تولید نمی‌شود اما سعی‌ام این بود که این موسیقی بتواند خودش را به آن
سطح موسیقی‌ها برساند. موسیقی که حداقل در مملکت خودمان نو باشد. ممکن است
در جهان به پای موسیقی‌های دیگر نرسد، اما در ایران حرفی برای گفتن داشته
باشد.
راستش را بخواهید آنقدر هم درگیر کار هستم که نتوانستم بازخورد
کارم را ببینم. فقط جمعه‌ها سریال را تماشا می‌کنم، آن هم بیشتر برای چک
کردن میکس و صدادهی و اینطور چیزها. نه می‌دانم انتقادها چیست و نه
تعریف‌ها.

درباره‌ی نوگرایی در ساخت موسیقی سریال‌ها و فیلم‌های تاریخی صحبت کردید. دقیقا منظورتان چیست؟
ببینید
بزرگترین مشکل ما در پردازش موسیقی است. یعنی در شکل نگاه به موسیقی. به
صورت خاص آهنگسازان موسیقی فیلم در ایران از بافت روز موسیقی دنیا عقبند.
هیچ تلاشی نمی‌شود که موسیقی ما موسیقی ایرانی به روز شود. یا با توجه به
موسیقی روز دنیا ترکیبات نوینی از آن ساخته شود. شما می‌توانید موسیقی‌های
سبک‌های خارجی زیادی را بشنوید که عینا روی فیلم‌های ایرانی آمده است. یا
موسیقی ایرانی را که بدون هیچ تغییری روی فیلم گذاشته شده است. موسیقی
فیلم‌ها یا کاملا خارجی‌اند یا کاملا ایرانی. چیزی ما بین این دو وجود
ندارد.

شما در مختارنامه از این تلفیق بهره گرفتید؟
کار من در
مختارنامه ترکیب این دو بود. به عنوان مثال وقتی که من ترکیب سی دف و
ارکستر را دارم این خودش نوعی تلفیق است. در واقعا در اینجاست که لایه‌های
موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک غربی در هم تنیده می‌شوند. این ماجرا احتیاج
به فکر دارد. اینکه هی تجربه بکنی و هی آنچه که می‌خواهی از آب درنیاید و
باز تجربه کنی و همین روال ادامه بیابد. این وقت را خیلی از همکاران ما
نمی‌گذارند.

درباره‌ی موسیقی چقدر با آقای میرباقری صحبت می‌کنید؟ چقدر ایشان راضی هستند؟
همین
را می‌توانم بگویم که اگر آقای میرباقری راضی نباشند حتما آهنگساز را عوض
می‌کنند. من 20 قسمت دوام آورده‌ام و احتمالا معنی‌اش این است که
توانسته‌ام، نظرات ایشان را تامین کنم.
موسیقی مختارنامه فقط این نیست
که فضایی را به عنوان موسیقی فیلم پر کند. شما می‌توانید برای این موسیقی
معنا پیدا کنید. در واقع موسیقی کار موسیقی معناگراست. بیشتر از اینکه
موسیقی در این سریال فضاسازی کند، معناسازی کرده است. مثال شاخصش صحنه‌ی
ورود امام حسن (ع) به مدائن است. موسیقی که روی این صحنه‌ می‌آید، صدای
ناله‌های یک تکخوان زن است. امام حسن(ع) دارد وارد مدائن می‌شود و صحنه‌ای
باشکوه به تصویر کشیده می‌شود، اما آقای میرباقری هدفش از خلق و نشان دادن
این صحنه "تنهایی" امام بود و اینکه نشان بدهد، هیچکس در این شهر واقعا با
ایشان نیست و بین اینهمه آدم ایشان یاری ندارند. من هم موسیقی را ساختم که
نشانگر آن تنهایی باشد نه آن شکوه دروغین. به همین دلیل است که می‌گویم
موسیقی مختارنامه معناگراست.
ممکن است گاه شما موسیقی را بشنوید که با
تصاویر همخوانی نداشته باشد؛ مثل قسمت هفدهم و موسیقی سوزناکی که روی
صحنه‌های جنگ می‌آید. در حالیکه توقع شاید شنیدن یک نوای حماسی باشد. دلیل
سوزناک بودن موسیقی آن صحنه معنایی است که آن جنگ دارد. موسیقی آرمان و هدف
دارد. ما دنبال ترجمه‌ی دیگری از تصاویر با زبان موسیقی بودیم.

آقای میرباقری خودشان هم درباره‌ی خواسته‌هایشان از موسیقی با شما صحبت می‌کنند؟

همان
اول کار، آقای میرباقری یا یک جمله من را در مسیر موسیقی مختارنامه قرار
دادند. در اولین جلسه‌ای که من و ایشان با هم نشستیم و حرف زدیم،آقای میر
باقری به من گفتند که «موسیقی مختارنامه ناله‌ی فروخورده‌ی زنی است که هی
می‌خواسته فریاد بکشد اما نتوانسته. یعنی هم باید در این موسیقی فریاد باشد
و هم فرو خوردن آن.»
من فکر می‌کنم که باید در موسیقی دنبال عمق باشید
که این نظر را بدهید. هنوز هم با هم حرف می‌زنیم. ایشان با موسیقی ارتباط
حسی دارند. ما با هم به راحتی کار می‌کنیم و من هم همیشه روی کمک ایشان
حساب می‌کنم. هر وقت که من مسیری را اشتباه بروم به کمک من می‌آیند. ایشان
در موسیقی مختارنامه به دنبال معنای عمیقی می‌گردند. عمقی که باید در
موسیقی هم باشد، اما گاه موسیقی به سطح می‌آید و من آهنگساز کارم را آنطور
که باید انجام نمی‌دهم. در اینجاهاست که آقای میرباقری به کمک من می‌آیند و
کار من را اصلاح می‌کنند و موسیقی را دوباره به عمق سوق می‌دهند. این هم
کار بسیار دشواری است.

قطعا مشکل است، به خصوص اینکه شما برای یک سریال بخواهید 40 قسمت موسیقی بنویسید. تم کم نمی‌آورید؟
خوشبختانه
تم‌های اصلی را ساخته‌ام. به تدریج هم تم جدید وارد موسیقی می‌کنم. نزدیک
به 40 تم از پیش آماده کرده بودم تا به لحاظ ساخت مشکل نداشته باشیم.
پردازش تم مشکل است. این که برای هر قسمت یک سریال موسیقی ساخته شود، مزایا
و معایب خاص خودش را دارد. گاه باعث می‌شود که موسیقی گسسته جلوه دهد و
تماشاگر متوجه نشود که این تم همان تم مختار است؛ چرا که تغییرات مختلفی
روی آن انجام شده است. تماشاگر عادی این پردارش روی تم اصلی را متوجه
نمی‌شود و شاید تصور کند که بین قطعات مختلف این موسیقی یا حتی قسمت‌های
مختلف سریال گسستگی وجود دارد. به همین دلیل کاری که من انجام دادم این بود
که فرم ورود و خروج به تمهای مختلف را یکسان قرار دادم. بدنه‌ی اصلی قطعه
است که فرق می‌کند. این کار را به دلیل حفظ این زنجیره انجام دادم.

اما
مخاطبان نشان دادند که موسیقی مختارنامه را دوست دارند و از آن حسابی
استقبال کردند. خودتان دلیل اصلی این استقبال را در چه می‌دانید؟
خوشبختانه
فرم نوحه در موسیقی مختارنامه جواب داد. من پیش از این ، تجربه اینکه
مخاطبان موسیقی‌ام را بپسندند، داشتم. موسیقی برخی کارهای دیگرم مثل «مکس»
هم محبوبیت عام پیدا کرده بود، اما دلیل اینکه موسیقی «مختارنامه» مورد
استقبال مردم واقع شده چند وجهی است. یکی از دلایلش به این بر میگردد که
اصولا ژانر تاریخی- مذهبی چه در سینما و چه در تلویزیون برای مخاطب جذاب
است و به همین دلیل موسیقیاش هم برای او جذابیت می یابد.
این همه سریال
مدل به مدل ساخته می‌شود، اما موسیقی آنها در ذهن کسی نمی‌ماند، اما الان
کافی است تا از هرکسی تم موسیقی «روزی روزگاری»، «سربداران»، «بوعلی سینا»،
«هزاردستان»، «امام علی(ع)» و از این دست را بپرسید تا سریعا آن را برای
شما زمزمه کند.
این قالب برای مردم کلا جذاب است. در این بین اگر از
بعضی کارها، کمتر استقبال شده، دلیلش را باید تنها در کاری که آهنگساز
انجام داده جستجو کرد. بنابراین بخش زیادی از محبوبیت موسیقی این نوع کارها
را باید در قالب اثر سینمایی یا تلویزیونی آن دید. تنها 50 درصد کار را در
این نوع آثار آهنگساز انجام می‌دهد. خود آثار تاریخی 50 درصد در بدو پخش
موفقیت را همراه دارند. اینکه آهنگساز بتواند آن 50 درصد دیگر را هم با
موسیقی‌اش جذب کند، هنر و کاربلدی آهنگساز را می‌رساند. به عنوان مثال آقای
فخرالدینی هنرشان و کاربلدی‌شان را در همه‌ی موسیقی‌های این نوع کارها
نشان داده‌اند و هیچوقت نبوده که موسیقی موفقی نسازند. از«سربداران»، «امام
علی(ع)»، «روزی روزگاری» بگیرید تا «کیف انگلیسی». همه این کارها در زمان
خودشان بسیار موفق بوده‌اند.
حالا از آن طرف شما به سریال‌های روز و
موسیقی‌هایشان نگاه کنید. موسیقی «نرگس» در زمان خودش خیلی گل کرد، اما
الان چه کسی موسیقی آن را یادش مانده یا سریال«اغما» و امثالهم. مقایسه
کنید کاری را که آقای حسین علیزاده در «زیر تیغ» انجام دادند و در
«دلشدگان». طبیعی است که بیشتر مردم به دلیل بافت و ژانر فیلم «دلشدگان»
موسیقی آن را هم بهتر یادشان مانده. در حالی¬ که آهنگساز «زیر تیغ» و
«دلشدگان» هر دو یکی است. ممکن است من و شما موسیقی «زیر تیغ» را هم به
همان قوت یادمان مانده باشد، اما عامه مردم این طور نیستند.

به هر حال هر فیلم و سریالی موسیقی به موازات خودش طلب می‌کند و شرایط خاص خود آن ژانر را به آهنگساز تحمیل می‌کند.
موافقم.
من اصلا قصدم این نیست که بخواهم کسانی را که کار روز می‌کنند، تخطئه کنم.
چون خودم هم کار روز انجام می‌دهم . هرکسی هرکاری را خوب انجام بدهد، خوب
انجام داده و شایستگی‌اش را نشان داده است. حرف من این است که تاریخ در ذهن
مردم ما وجود دارد. وقتی که تاریخ با مذهب جمع می‌شود، قشر گسترده‌تری از
مردم را در بر می‌گیرد.
زمانی که شما کار تاریخی-مذهبی می‌سازی، نیم
بیشتری از راه را رفته‌ای. به عنوان یک ایرانی، نمی‌شود منکر این شد که این
چیزها در ذهن مردم ما نهادینه است. ناخودآگاه شما وارد خصوصی‌ترین
بخش‌‌های ذهن یک انسان می‌شوید. یکی از دلایل موفقیت این نوع سریال‌ها هم
همین مساله است. این ماجرا البته در کشورها و فرهنگ‌های دیگر هم وجود دارد و
نمونه‌اش را می‌شود در آثار فیلمسازانی چون "مل گیبسون" پیدا کرد. مذهب به
دلیل مفاهیم انسانی که در خود جای داده است و روی پرده تصویر می‌شوند،
قابلیت محبوبیت یافتن بیشتری دارد.

برای شما ساخت موسیقی یک سریال مذهبی چطور شکل گرفت؟
برای
من تجربه‌ بسیار پیچیده‌ای بود. به دلیل اینکه من در یک خانواده‌ی مذهبی
بزرگ شده‌ام با این مسائل بیگانه نبودم. پدر من حاج جعفر توسلی مرشد
زورخانه است و ضرب زورخانه می‌زند و آواز می‌خواند. من در این بافت بزرگ
شده‌ام و بنابراین چیزهایی را با خودم آوردم. این ماجرا شما را اتوماتیک در
قالب مخصوص به خودش قرار می‌دهد، اما بایستی این چیزها را در خود آداپته
کنی تا موسیقی‌ات از ذهن مردم خیلی دور نباشد.

البته تجربه ثابت
کرده است که مردم ما همیشه از موسیقی‌های پرطمطراق خوششان آمده.
موسیقی‌هایی که با ارکسترهای بزرگ و پر ساز ساخته و نواخته شده‌اند. اگر
خواننده داشته باشد هم چه بهتر.
این مساله درست، اما مردم ما اگر
نتوانند ملودی را بفهمند آن موسیقی دیگر موفق نیست. یک چیزی به اسم ملودی
باید وجود داشته باشد که از آن آویزان شوند. مردم ما بیش از آنکه جمع گرا
باشند، تک گرا هستند به همین دلیل هم هست که در ورزش کشتی‌مان بهتر از
فوتبال مان است. بنابراین موسیقی‌ها و ملودی‌های تک‌خطی موفق‌تر از
موسیقی‌های چندخطی هستند.

چه شد که به یک ملودی بوشهری رسیدید؟
من
موسیقی همه‌ نواحی را می‌شنوم و همیشه فکر کرده‌ام که موسیقی نواحی ایران
پتانسیل بسیار بالایی دارد. من از ‌ موسیقی همه نواحی ایران در ساخت موسیقی
مختارنامه بهره گرفته‌ام، اما شکل پردازش این موسیقی‌ها طوری نیست که
سریعا متوجه شوید، اما اگر دقیق به آنها گوش کنید، خواهید فهمید که از
موسیقی چه ناحیه‌ای استفاده شده است. در تیتراژ از موسیقی جنوب ایران
استفاده کردم. به این دلیل که موسیقی جنوب ایران به موسیقی اعراب نزدیک‌تر
است. سعی کردم در تیتراژ ابتدایی و تیتراژ انتهایی از موسیقی آشناتری
استفاده کرده باشم تا این بافت عربی را تلقین کنم. در تحقیقاتم دیدم که این
ملودی در موسیقی نواحی بوشهر وجود دارد و از ان استفاده کردم.

و اما بحث جنجالی آقای شریفیان...هرچند طی هفته های گذشته شما پاسخی به صحبت‌های ایشان درباره‌ ادعای مالکیت قطعه‌ی تیتراژ دادید.
ببینید
اولین مساله این است که اگر کسی ادعایی، صحبتی دارد، چرا اول از همه به من
زنگ نمی‌زند تا صحبت کنیم و آن را رسانه‌ای می‌کند؟ من این اثر را در
آلبوم موسیقی شیعیان ایران پیدا کردم که متعلق به موسسه ماهور است و
همانطور که پیش از این هم اعلام کردم، آقای محمد موسوی که مسئول نشر ماهور
هستند به من اجازه‌ی کتبی استفاده از این اثر را دادند که در تیتراژ هم نام
شان آمده است.
من عادت دارم از هر قطعه‌ای که برداشت می‌کنم، نام آن را
می‌نویسم و در لیست منابع می‌آورم. ضمن اینکه موسیقی‌های فولکلور یک کشور
به فرد خاصی تعلق ندارند. من از یکی ترک 21سی دی شماره 2 این مجموعه -که
چهار سی دی دارد- یعنی قطعه‌ دو دقیقه و سی ثانیه‌ای به نام «مرثیه علی
اصغر» برداشتی کلی داشته‌ام. گردآورنده‌ این اثر هم آقای جهانگیر نصر اشرفی
بوده‌اند. ابدا هم از این قطعه به شکل عین به عین استفاده نکرده‌ام. بلکه
من خودم روی آن جمله‌سازی انجام دادم و برداشت تازه‌ای از آن داشته‌ام.
آقای موسوی هم این حق را به من داده بودند.
من چون همیشه از نظر اخلاقی
خودم را مسئول می‌دانم هرگز اجازه‌ی استفاده از اثری را بدون ذکر نام
پدیدآورنده‌ی آن به خود نمی‌دهم. من تعجب کردم که ایشان اعلام کردند که
موسیقی تیتراژ اول و آخر مختارنامه به ایشان تعلق دارد. حتی این ادعا را هم
نکردند که مثلا این جمله مال من است. قطعا چنین چیزی وجود ندارد.

برنامه‌ای برای انتشار آلبوم موسیقی مختارنامه دارید؟

بله. به زودی این آلبوم منتشر می‌شود

.

منبع:

maahtab.com


  
  

به یاد ابوذر زمان

 که ابوذر واز زندگی کرد

و چون ابوذر به مقام رفیع شهادت رسید

خدایت بیامورزد و غریق رحمت کند.......


  
  
باید قبول کنیم که جامعه ای داریم که به شدت رو به زوال است و تاریکی جای روشنایی را می گیرد و می رویم به سوی جامعه ای بی اخلاق و بی خیال که حتی بزرگترین ناحقی ها و گناهان نیز کمی این قوم را تکان نمی دهد یا کمی به فکر فرو نمی برد می شود مصداق بارز این شعر که:

افسوس که این مزرعه را اب گرفته دهقان مصیبت زده را خواب گرفته

اگر می نویسم از روی وضیفست که امر به معروف و نهی از منکری کرده باشیم اگر حرف عرب یا عجم را پیش می کشم بحثی تا نشانتان دهم که ما چقدر نژاد پرست هستیم که حتی مردم پایین دست ما هم از این نوع نگاه خسته شده اند تا نشانتان دهم به کجا می رویم و اینقدر خود را خوب نبینیم و اینقدر به چیزهایی که نداریم نبالیم بگردیم به دنبال نقطه ضعفهایمان و  بیماریهای اجتماعیمان  را حل کنیم کمی سر خودمان را که چون کبک در برف کرده ایم  بالا بگیریم تا ببنیم چه ویرانه ای درست کرده ایم تا ببینیم که چه هستیم ؟

و اما اندر حکایت این شیخ ما که هر وقت به مسجد رفتیم و ایشان سخرانی می کردند:

سخرانیهایشان در روز اول در مورد تیمم بود

روز دوم شک در نماز بود

روز سوم غسل بود

روز چهارم ...

ولی در دلمان ماند که روزی هم در مورد اخلاق با این جماعت حرف بزند و محبت و کمک و که اگر اینان نباشد نمازمان هم ارزشی ندارد

من خودم صف اولی های نماز را خوب می شناختم ریش سفیدان و بزرگان قوم بودند

یکیشان ارث دخترش را نمی دهد

دومیشان حق برادر را بالا کشیده بود

سومشان پسر هایش از دستش در عذاب بودند

جهارمیشان لبخد به لبهایشان نمی امد

ولی همه انها خوب احکام دین را می دانستند چو ن که غیر از این نشنیده بودند.

بله فهمیدم کارخانه ای که فقط و فقط یک محصول می دهد

نباید انتظار داشت که بتواند محصولات دیگری را نیز  ارایه کند.


  
  

متن بر گرفته از کتاب "غذاهای محلی بوشهر" نوشته سرکار خانم عصمت السادات
یاحسینی:شهر و استان بوشهر به لحاظ فرهنگی و رژیم غذایی (پخت و پز) یکی از
مناطق غنی ایران به شمار میرود و غذاهای بومی خوشمزه دارد. به دلیل روابط
مردم شبه جزیره بوشهر با کرانه های عرب نشین حوزه جنوبی خلیج فارس و خصوصا
شبه قاره هند و آقریقا, که پیشینه ی تاریخی آن به چندهزار سال قبل باز
میگردد, و حضور اقلیت هندی و آفریقایی(بردگان سیاه) در بوشهر, فرهنگ و
رژیم غذایی بوشهری ها تحت تاثیر رژیم غذایی اعراب, هندی ها و کمی آفریقا
میباشد. به گونه ای که بسیاری از غذاهای با منشاء عربی و هندی, امروزه جزء
غذاهای بومی و محلی شبه جزیره بوشهر به شمار میرود. بعنوان نمونه رواج
کلمه عربی "قلیه" یا همان خورست فارسی و مصرف زیاد ادویه, و خصوصا فلفل و
زردچوبه, ناشی از همین تاثیر میباشد.با وجودی که غذاهای محلی بوشهر امروزه
شهرت کشوری پیدا کرده, اما هنوز هیچ کتاب یا پژوهش مستقلی در این باره تا
امروز تالیف یا دست کم منتشر نشده است. البته برخی از نویسندگان کتابهای
تاریخی یا آشپزی, اسامی برخی از غذاهای بوشهری را نیز در لیست کتابهای خود
آورده اند. یکی از این نویسندگان مرحوم سدیدالسلطنه میباشد که در
یادداشتهای خود که در سالهای اخیر با عنوان "سرزمین های شمالی پیرامون
خلیج فارس و دریای عمان در صد سال پیش" ,)1) که توسط استاد احمد اقتداری
تصحیح و منتشر شده, مطالب بسیار ارزنده ای درباره آشپزی و غذاهای محلی
بوشهر نوشته است. همچنین نویسنده و مترجم بوشهری تبار, نجف دریابندری در
کتاب عظیم و ارزنده ی "کتاب مستطاب آشپزی; از سیر تا پیاز"(2) بسیاری از
غذاهای فرآورده ی ماهی و میگو را که در بوشهر جنبه بومی و محلی دارد, ذکر
نموده است. در سالهای اخیر در برخی از جزوات و بروشورها (که از سوی مراکز
گردشگری در بوشهر منتشر شده) و نشریات محلی بوشهر, از جمله نسیم جنوب,
زنان ساحل, نصیر بوشهر و سلام جنوب, به طور جسته و گریخته طرزتهیه بعضی از
غذاهای محلی بوشهر به طبع رسیده است . در حوزه رسانه های تصویری نیز چندین
برنامه جذاب و جالب توسط مرکز صدا و سیمای استان بوشهر تهیه شده که در
آنها برخی از خانم های آشپز, طرزتهیه غذاهای محلی را به بینندگان بوشهری
آموزش داده اند. هنرمند بوشهری مهدی غضنفری نیز در سال 1382 با همکاری
دانشکده علوم پزشکی بوشهر فیلمی مستند - داستانی درباره "قلیه" ساخته است.
ویژگی غذاهای محلی و حتی دیگر غذاهای کشوری و جهانی, چنین است که هر آشپز,
بنا به ذائقه و سلیقه ی خود, مواد غذا را کم یا زیاد میکند و به همین دلیل
نمتوان "معیار" و "استاندارد" مشخصی ارائه داد. از همین روست که نمیتوان
آشپزی را "علم" نامید; زیرا در "علم" روش متد و شیوه کار در همه جا و نزد
همه کس یکسان است. آشپزی را معمولا "هنر" می نامند. از این رو همانطور که
به تعداد هنرمندان "هنر" داریم, میتوان مدعی شد که به تعداد "آشپزها" نیز
غذا داریم. به عنوان مثال: "قلیه ماهی" (خورشت ماهی) در محله های بوشهر به
روش های متفاوتی پخته میشود. در جفره,jofreh, طوری,در صلح آبادsolh aabaad
طور دیگری و در محلات شنبدی:shanbedi, بهبهانی کوتی,:kooti, و دهدشتی طور
دیگر! از این رو ممکن است آشپزهای مختلف, شیوه ها و سبک های متفاوتی برای
پخت و پز غذاهای خود به کار ببدند. برای کسی که میخواهد "دستور آشپزی
محلی" تدوین کند, همین تفاوت و اختلاف "سبک", مشکل اساسی پیش می آورد و
فرد سرگردان میماند که کدام سلیقه و ذائقه را, معیار قرار دهد؟! به هر حال
فرد ناچار است در این مورد, یک سبک خاصی را انتخاب نموده و از دیگر سبک ها
صرف نظر نمیاید! موضوعی که البته باعث اختلاق و اعتراض خواهد شد!
1:محمدعلی خان سدید السلطنه بندرعباسی: سرزمینهای شمالی پیرامون خلیج فارس
دریای عمان در صد سال پیش, به کوشش:احمدافتداری, انتشارات جهان معاصر, چاپ
اول, تهران1371 ص35_29
2:نجف دریابندری(با همکاری فهیمه رستگار): کتاب مستطاب آشپزی از سیر تا
پیاز, نشر کارنامه, چاپ اول, تهران1379 دو جلد






منبع عکسها:
http://ashpazisonati.blogfa.com/post-25.aspx
http://www.akairan.com/

  
  
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام خوب هستید میتوانید با راه زیر وبلاگ خود را در وبلاگ ما ثبت کنید. 1-نویسنده وبلاگ ما شوید و 15 مطلب ارسال کنید. اگه فکر میکنید نمی صرفه یه نگاه به آمار وبلاگ کنید خودتون متوجه میشید. باتشکر پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان http://www.mehrdad-sedighian.blogfa.com
+ سلام خوب هستید میتوانید با راه زیر وبلاگ خود را در وبلاگ ما ثبت کنید. 1-نویسنده وبلاگ ما شوید و 15 مطلب ارسال کنید. اگه فکر میکنید نمی صرفه یه نگاه به آمار وبلاگ کنید خودتون متوجه میشید. باتشکر پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان http://www.mehrdad-sedighian.blogfa.com
+ سلام خوب هستید میتوانید با راه زیر وبلاگ خود را در وبلاگ ما ثبت کنید. 1-نویسنده وبلاگ ما شوید و 15 مطلب ارسال کنید. اگه فکر میکنید نمی صرفه یه نگاه به آمار وبلاگ کنید خودتون متوجه میشید. باتشکر پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان http://www.mehrdad-sedighian.blogfa.com:)
+ سلام خوب هستید میتوانید با راه زیر وبلاگ خود را در وبلاگ ما ثبت کنید. 1-نویسنده وبلاگ ما شوید و 15 مطلب ارسال کنید. اگه فکر میکنید نمی صرفه یه نگاه به آمار وبلاگ کنید خودتون متوجه میشید. باتشکر پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان http://www.mehrdad-sedighian.blogfa.com
+ سلام بهترین سایت پاپ آپ
+ سلام
+ http://sarvghamatan.blog.ir/


+ وب سایت شهرسان دشتی
+ پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان


+ بازی تراوین http://www.travien.ir آپلود سنتر http://www.niliup.ir فتوشاپ آنلاین http://photoshoponline.ir نیلی ترین رخسار http://www.nilitarin.ir/pa