الهی به امید تو
خدایا کمکم کن
خدایا خیلی تنهایم
خدایا چه کار کنم
خدایا به دادم برس
خدایا می ترسم
خدا رو
در زمان تنهایی
در زمان ترس
در زمان مشکل
در زمان قرض و بدهی
در زمان فقر
صدا می زنیم
وهرچه مشکل بزرگتر باشه صادقانه تر صدا می زنیم
اما در زمان راحتی همه چیز رو یاد می کنیم الا خدا
خیلی چیزا رو جای خدا میگذاریم
مثلا وقتی گرفتاریم می گیم خدایا این چه سرنوشتیه که برای ما نوشتی
وقتی خوشیم و کارو بار بر وفق مراده می گیم چقدر عرضه دارم که زندگی اینجوریه!! و اصلا نمی گیم خدا یا چه سرنوشت خوبی برام نوشتی!!
بگذریم آیات زیر رو با دقت بخونید:
پروردگارتان کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت درمیآورد، تا از نعمت او بهرهمند شوید; او نسبت به شما مهربان است. (66)
و هنگامی که در دریا ناراحتی به شما برسد، جز او، تمام کسانی را که (برای حل مشکلات خود) میخوانید، فراموش میکنید; اما هنگامی که شما را به خشکی نجات دهد، روی میگردانید; و انسان، بسیار ناسپاس است! (67)
آیا از این ایمن هستید که در خشکی (با یک زلزله شدید) شما را در زمین فرو ببرد، یا طوفانی از سنگریزه بر شما بفرستد (و در آن مدفونتان کند)، سپس حافظ (و یاوری) برای خود نیابید؟! (68)
یا اینکه ایمن هستید که بار دیگر شما را به دریا بازگرداند، و تندباد کوبندهای بر شما بفرستد، و شما را بخاطر کفرتان غرق کند، سپس دادخواه و خونخواهی در برابر ما پیدا نکنید؟! (69)
ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم; و آنها را در خشکی و دریا، (بر مرکبهای راهوار) حمل کردیم; و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم; و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم. (70)
(به یاد آورید) روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان میخوانیم! کسانی که نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادی و سرور) میخوانند; و بقدر رشته شکاف هسته خرمایی به آنان ستم نمیشود! (71)
اما کسی که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است! (72)
آیات فوق از سوره بقره بود
به نام خدا
ذکر هم کانون هر بازار شد
اگر خوب نگاه کنیم ، خیلی از ما مسلمانان ، به کلمه لا اله الا الله ، نه تنها فطرتاً معتقدیم بلکه عقلا و با ادله نیز آن را پذیرفته ایم ، با این حال در وقت عمل خدایان دیگری چون نفس ، شیطان و ... را معبود خود می گیریم. چرا ؟!؟!؟
(( شیخ عارف کامل جناب آقای شاه آبادی (استاد عرفان امام خمینی (ره)) می فرمودند:
باید انسان در وقت ذکر مثل کسی باشد که کلام دهن طفل می گذارد و تلقین او می کند برای این که او را به زبان بیاورد ، همین طور انسان باید ذکر را تلقین قلب کند و مادامی که انسان با زبان ذکر می گوید و مشغول تعلیم قلب است ، ظاهر به باطن مدد می کند ، همین که زبان طفل قلب باز شد از باطن به ظاهر مدد می رسد ... ))
برگرفته از کتاب آب حیات
بنابراین ، مرتبه اول برای سلوک عرفانی آن شد که :
مثلاً در ذکر لا اله الا الله - انسان باید ، از لحاظ عقلی برای خودش اثبات کند که هیچ خدایی جز الله نیست.
و سپس :
با تلقین ذکر لااله اله الله به قلب ، عملاً فقط بندگی خدا رو بکنه و لا غیر.
خلاصه اینکه ، نباید ذکر، فقط لق لقه زبونمون باشه.
یادتون باشه این مطلب رو نوشتم تا همگی به رهنمودهاش عمل کنیم.
به نام خدا
مثله اینکه مطلب ( تبریک نوروزیم ) به بعضی از عزیزان کمی تا قسمتی برخورد پیدا کرده شدید !!!
بعضی از عزیزان مثله اینکه ، درست متوجه حرف بنده نشدن.
قصد نداشتم و ندارم بگم : عید نوروز چیزی بدیه.
اتفاقاً شاید بشه گفت اسلام عید نوروز رو بیشتر از خود آریایی ها قبول داره.
از آن جمله اینکه ائمه معصومین در ارتباط با نوروز می فرمایند : زمانی بود که کشتی نوح بر زمین نشست. زمانی بود که پیامبر در آن روز در غدیر خم حضرت علی را به جانشینی برگزید و ...
اما بحث از آن است که ، ما باید برای هر چیزی به اندازه خودش ارج بنهیم .
در واقع ، این ارزشی که ما برای بعضی از رسومات عید نوروزی قائلیم نه تنها زیاد نیست بلکه باید بیشتر هم بشود اما بحث اینه که ، چرا در اعیادی که به دینمان بازمی گردد و در واقع ، کم اهمیت تر از نوروزهم نیست این رسومات خوب و پسندیده آنچنان که باید اجرا نمیشه.
فعلا bye
از این بعد سعی می کنیم نکاتی در مورد عشق و عاشقی براتون بنویسیم :
نکته 1) چیزی که باید بدونیم اینه که در جامعه خیلی از مردم معنی عاشقی رو نفهمیدن. دوسِت داره ، چون می خواد عاشقش باشی ؛ فقط همین. این گروه آدم ها عشق ورزیدن رو یاد نگرفتن و زندگی زناشویی رو برای این شروع می کنن تا یکی عاشقشون باشه و بهشون ابراز علاقه کنه.
پس در درجه اول ، مواظب باشین در دام این نوع افراد نیفتین. و در درجه دوم ، اگه احیاناً جزء این گروه افراد هستید به فکر اصلاح کردن خودتون بیفتین.
... پس عشق ورزیدن و ابراز علاقه به دیگرون را یاد بگیرید ، چون در غیر این صورت حتماً در زندگی آینده مشکل خواهید داشت ( باید یاد بگیرید هم عاشق باشید هم معشوق ).
برای این کار؛ از دوستان همجنس خود شروع کنید و از اینکه به آنها ابراز علاقه می کنید و دوستشان دارید ، لذت ببرید حتی اگر آنها عاشق و دوستدار شما نیستند و به شما ابراز علاقه نمی کنند. البته موظب باشید این ابراز علاقه ها ، به صلابت و اقتدارتان لطمه نزند و موجب سو استفاده دوستانتان از شما شود.
نکته 2 ) اگر به کسی علاقه پیدا کردین ، مواظب باشین این علاقه تبدیل به دلبستگی نشه چون دیگه نمیتونین عاقلانه فرد مورد نظرتون رو با ملاکاتون بسنجین. ( پس اول ملاک بعد عاشقی) . در قدم بعدی هم باید طوری رفتار کنین که طرف مقابل هم بهتون دلبسته نشه چون اگه اون هم شما رو کورکورانه انتخاب کنه ، شاید در کوتاه مدت احساس پیروزی کنید اما مطمئناً بعد از گذشت چند مدت ...
البته این حرف به این معنا نیست که علاقتون رو سرکوب کنین ، چون علاقه است که مقدمه هر ازدواجیه. با طرف مقابل هم آنچنان سرد برخورد نکنین که پشیمون بشه ، فقط مانع از دلبستگیش بشین. ( مطمئناً به نفعتونه ).
لطفا تا آخر مطلب رو بخون اگه چرت و پرت بود اون وقت بد و بیراه نثارمون کن (یعنی دعا کن آدم بشیم)
خانم ها باید خیلی ببخشن ولی این یه واقعیته که ؛ بدحجابی و خودآرایی در جامعه مثل تف سر بالائه که آخر تو صورت خود آدم بر می گرده .
بابا جوشی نشین ، حتماً دلیلی دارم که اینو میگم .
اصلاً بیاین با هم یه مروری کنیم :
واقعیت اینه که با رواج فرهنگ بد حجابی و خود آرایی در جامعه ؛ پروسه عرضه و تقاضا برای ازدواج بر پایه کمالات انسانی ؛ کم کم تبدیل میشه به پروسه عرضه و تقاضا بر پایه زیبایی ظاهری و خوش بر و رو بودن خانم ها ؛ که کدوم بیشتر دلبری میکنه با اون ازدواج کنیم .
خوب فکر میکنین با این تبدیل نگرش کی ضرر می کنه ؟!؟
بیاین یه نگاهی به خانواده خودمون بندازیم . شما موضعگیری هاتون با برادر و خواهرتون از چه دیدیه ؟!؟
مسلماً وقتی خواهر و برادرتون اخلاق خوبی داشته باشن ؛ شما باهاشون بیشتر ایاقین حتی اگه قیافه خوبی نداشته باشن .
چرا؟!؟!؟ چون وقتی یه مدت از زندگی مشترک بین 2 نفر می گذره ، قیافه ی طرفین برای هم عادی میشه . اصلاً وقتی شما دارین با خواهر یا برادرتون حرف میزنین ، تصویر قیافه ظاهریشون تو ذهنتون ترسیم نمیشه ؛ بلکه تصویر اخلاقیاتشه که تو ذهنتون ترسیم میشه.
حالا برگردیم به بحث خودمون .
خوب ، حالا پسری رو تصور کنین که در یک پرسه ی عرضه و تقاضا بر پایه ی زیبایی ظاهری ، شما رو به عنوان همسری گرفته .
مسلماً بعد از یه مدت ، قیافه شما براش عادی میشه و اون پسر هنوزم که هنوزه عرضه و تقاضاش بر پایه زیبائیه اما دیگه شما براش جذاب نیستین .
و این موقعه که کم کم رابطش با شما سرد میشه و در صورت امکان طلاق و ازدواجی دوباره با دختری دیگر رو رقم می زنه .
خوب ، حلا کی باخته شما یا پسر ها ؟!؟!؟!؟
این دلیلی بود از دلایل یک دستور و روایتی بود از اینکه ؛ هر آنچه خدا امر کرده ، حکمتی در آن نهفته است. و چه زیباست حکیمانه عبودیت کردن.
و نوشتاری بود بر آنکه ؛ اگر حکمت دستوری را نمی دانیم باید بدانیم ؛ مسلمان تسلیم امر الهی است حتی اگر از حکمت آن مطلع نباشد.
{شاید این مطلب برای بعضی از دوستان تکراری باشه اما خوندن دوبارش خالی از لطف نیست.}
سلام به پدرامت .... آری میدانم ، سلامم به وسعت معصومیت از دست رفته ام ، به وسعت جهل زمان ، به وسعت نفاق ددان و به وسعت غربت فرزندانت جگرسوز است.
علی ای گمنام شب ها ، ای مانوس نخلستان ، ای عین سیاست و دیانت ، ای ماورای صداقت ، ای خشمگین در صف جهاد ، ای مهربان با مساکین ، ای آشنا به درد ، ای بی نماز در کلام مردم و ای پادشاه نمک خور، کجایی؟!!!
کجایی که ببینی بیت المال لگدمال می شود؟! کجایی که ببینی مردم به جای گرفتن یقه معاویه ، یقه فرزندانت را می گیرند؟!؟! کجایی که ببینی بعضی به نام شریعت ریشه آن را می زنند؟! کجایی که ببینی نفاق ددان ، فرزندانت را چون توی علی بی نماز معرفی میکند و معاویه صفتان را آزاد مردان تاریخ؟! کجایی که ببینی عده ای صبر را ، ابلهانه تفسیر می کنند؟!؟ سکوت می کنند ، ظالم را جری تر و خشم خدا را افزون می کنند؟!؟ آری پدر ؛ کجایی که ببینی عده ای تقوا را ، دوری از سیاست میدانند وخدا را در پستوی خانه هایشان می جویند؟!؟ کجایی که ببینی عده ای از زنان حجاب را معصیت می دانند و عده ای موج سوارانه همره بی حجابانند؟
آری پدر، راست می گویی ؛ مقصر من و امثال منند . نه که بگویم خودشان بی تقصیرند ، نه ؛ اما ما چه خواسته و چه ناخواسته آب در آسیاب دشمن ریختیم ؛ جگر علی (سید علی خامنه ای) را سوزاندیم و زمین بم را به خشم آوردیم و آوردند.
قصه نمی گویم ، رمان نمی نویسم. حرف از کم عدالتی می زنم ؛ حرف از ربا خواری ؛ حرف از کم عفتی ؛ حرف از رانت ؛ حرف از کم رنگ شدن امر به معروف ؛ حرف از گل آلود کردن نهی از منکر ؛ حرف از گیرهای ریش داران بی ریشه ؛ حرف ازشکستن حرمت والدین ؛ حرف از افراط و تفریط در آزادی ؛ حرف از توجیهات بنی اسرائیلی ؛ حرف از این که دیگران می کنند پس ما باید بکنیم.انگار مقتدایشان ، مردمان گمراهند.
آری پدر ؛ در عصری که پا به ماه نهاده ایم و در جستجوی حیات در قمر زحل ایم ؛ هنوز مردمانی از شدت فقر به خود می پیچند. هنوز خشکی گلوی شیرخواران باقی است. هنوز زیر قصرهای یزیدیان ، انسانهایی شب را گرسنه سر به زمین می گذارند.
هنوز جسد فرزاندانت همگی برنگشته اند که زنانمان کم حجاب و مردانمان چشم چران شده اند. هنوز ناله مردانمان از فقر به پایان نرسیده است، که زنانمان به فکر پزهای شبانه اند و انگار برای عده ای ناله از فقر و گرسنگی مد شده است ؛ ناله از این رو که کاه را کوه نشان دهند و کوه خود را کاه.
آری ؛ گلایه ام از آنانی است که نامه ام را میخوانند و انگشت اشاره ام را ، به هم پاس می دهند و تنها منفعت این نامه برایشان متهم کردن دیگران است و حتی لحظه ای هم به خود و اعمالشان نمینگرند.
وهنوز ظهور منجی تحقق نیافته است. براستی چرا؟ چرا دست روی دست گذاریم تا منجی رسد؟!! مگرانسان منجی خویش نیست؟! این انسان بود که خداوند، به خاطر خلقش به خود تبریک گفت نه برای خلق 124 هزار پیغمبر یا 14 معصوم . آری اگر بخواهیم می توانیم.
نمیگویم عدالت کامل بر قرار کنیم اما سراپا بر این باورم که می توانیم کاری کنیم که در زمان ظهور، شرمنده او و خدایمان نباشیم .
و به قول خداوند توبه پذیر :
آیا هنوز وقت آن نرسیده است که به خودتان بیایید؟؟!!؟؟
قرآن کریم
به امید آن روز
نکته 3 ) هر فردی به میزان معینی نیاز روحی ، روانی ، عاطفی و... به غیر هم جنس خودش داره. خوب حالا اگه بخشی از این نیاز روحی و عاطفی ، به وسیله فردی غیر از همسر برآورده بشه ؛ عاقبتش سرد شدن رابطه بین زوجینه.
با این اوصاف نتیجه میگیریم بهترین فرد برای انتخاب ، فردیه که اولاً آدم خشکی نباشه و ابرازعلاقه به همسرش رو برای خودش کسر شان ندونه . ثانیاً فردی باشه که معاشقه ش فقط مخصوص همسرش باشه ، نه اینکه بخش زیادی از نیاز روحی ، عاطفی و بصریش رو از طریق دیگرون ارضا کنه و بعدش هم با سرد مزاجی و از سر اجبار با شما معاشقه داشته باشه.
اینها شعار نیست. واقعیتیه که متاسفانه خیلی هامون بی تفاوت از کنارش رد میشیم و البته نمیخوام بگم تنها دلیل سرد شدن زوجین نسبت به همدیگه هست.
نکته 4) هیچ وقت سعی نکنین برای اینکه همسرتون به شما توجه بیشتری کنه حس حسادتش رو برانگیخته کنین و با خوش و بش کردن با افراد غریبه اونو تحریک کنین. چون خیلی اوقات جواب عکس میده. و حتی اگه ابراز علاقش هم بیشتر بشه ، در مقابل اعتمادش به شما کم شده و یکی ازاساسی ترین پایه های زندگیتون یعنی اعتماد به همدیگه رو خدشه دار کردین ،که به این آسونی ها قابل جبران نیست.
نکته 5) اگه به یکی علاقه مند شدین ، مهمترین نکته اینه که ، از خدا بخواین " اگه مصلحته به هم برسین". مطمئن باشین اگه خودتون رو برای خدا خالص کنین بهترین مصلحت رو برای شما میفرسته. متاسفانه با این که خیلی هامون این حرف رو قبول داریم بهش عمل نمیکنیم و توکل مون به خودمون بیشتره تا به خدا. اما از قدیم گفتن : "چوب خدا صدا نداره." پس اگه تو عمل توکل به خودت کردی و چوب خوردی دیگه نگو چرا نگفتی
شاید یه دلیلش برخوردی بود که خودم از نزدیک با ایشون داشتم. آره 22 بهمن بود که ایشون رو دیدم اتفاقا با هم یه گپ و گفت کوتاهی هم داشتیم . اون موقع تو اون همه جمعیت ، بدون هیچ محافظی ، حداقل محافظ محسوس ، انصافا رفتارش عالی بود و خیلی متواضعانه برخورد داشت.
همیشه اعتقاد داشتم کسی که به راحتی میخنده و اکثرا لبخندهای بیش از حد داره ایمانش کامل نیست چون واقعا مهار کردن نفس از سرکشی با شوخ و شنگ بودن زیادی بعیده هم پیاله بشن.امام علی هم میفرمایند : مومن در ظاهر خندان و در باطن محزون است. منم بعید میدونم کسی که در باطن محزون باشه بتونه به راحتی لبخندهایی از ته دل بزنه.؟!؟!؟!؟ و در این بین چیزی که برام خیلی جالب بود روی گشاده و لبخندهای ایشون در کنار تواضع و فروتنی ایشون بود که من رو به واقع به یاد همین حدیثی که ذکر کردم میاورد . ( البته الله اعلم انشاالله که این جوری هستن )
الغرض ...!
روز گذشته عکس آقای دکتر سعید جلیلی، دبیر محترم شورای امنیت ملی و نماینده کشورمان در مذاکرات هستهای در رسانهها منتشر شد، در حالی که در مسیر حرکت بطرف هواپیما خودش چمدان شخصی و احتمالا کاری خود را حمل میکرد.
این صحنه برای کسانی جالب است که برخی هیاتهای سیاسی- اقتصادی کشورمان را در مسافرتهای داخلی و خارجی دیدهاند که چندین خدم و حشم فقط برای انجام کارهای جزیی آقای مدیر به همراه میبرند. رفتاری شاهانه و البته از جیب بیت المال که در سالهای گذشته و بخصوص ایام سازندگی شروع شد و بر اثر سکوت رسانه ها و تعلل عمومی در نهی از منکر، امروز قبح آن هم ریخته است ...
امید است این رفتار آقای دکتر جلیلی که اتفاقا از ناحیه پا هم جانباز هستند، برای برخی مدیران پرطمطراق و خراج دولتی الگو باشد و به تدریج فرهنگ ولخرجی در سیستم مدیریتی و اداری کشورمان اصلاح شود.
...
راستش از ته دل دوست دارم فردی مثل ایشون که هم متواضع هستن و هم از "سابقون" هستن و هم آدم بی سرو صدا و در عین حال جدی در کارشون هستن ، دوره بعد ریاست جمهوری کاندید بشن. البته با تمام وجود دعا میکنم اون یه مقدار غروری که احساس میکنم گریبانگیر احمدی نژاد شده به ایشون سرایت نکنه. شما رو هم به حضرت زهرا قسم میدم هم برای ایشون و هم برای دلسوزان دیگر دعا کنین.
التماس دعا
بسمه تعالی
رسم دلدادگی آن بود که بودیم
در قله نبودیم ، ولی دامنه بودیم
رفتیم و به سر منزل مقصود رسیدیم
ای کاش همان دامنه بودیم که بودیم.
خاطر چه عزیز است؟ توهم به سرم بود
ره بود و چه چاهی به برم بود!!
آنقدر محو تماشای بت خویشتنم بود
کندر ره ایمان به سرم نور بری بود
ما را گنه آن کرد که یکباره شکستیم
صد بار شکستیم و شکستیم و شکستیم.
آری به خدا جمله همین است
اول قدم اندر ره مقصود ، امین است (امانت داری است)
آن امانت که خدا داد به "رسوا"
دوم قدمش محو دلرآی خودش بود.
تخلص شاعر : رسوا