برای رسیدن به اخلاص، باید در بینش و اعتقاد و باورهای دینی دقت کرد. نوع بینش در نیّت انسان مؤثّر است. اگر باور داشته باشیم که: انسان، برترین مخلوقات و جانشین خدا در زمین و عصاره هستی و هدف آفرینش است، طرف حساب ما در اعمالمان خداست، اوست که پاداش میدهد و حتّی کارهای جزئی را در صورت نیّت پاک، اجری بزرگ میدهد، هیچ کار کوچک و بزرگی در حساب خدا گم نمیشود و انسان در دنیا و آخرت، نتیجه اعمال خود را خواهد دید، خداوند، کارهای فاسد و عیوب ما را میپوشاند و خوبیهای ما را آشکار میسازد، ارزش و قیمت انسان، «بهشت» است و انسان غیر از بهشت، خود را به هر که بفروشد، ضرر کرده است، و بد تجارتی است که انسان، «دنیا» را بهای خود قرار دهد.(29) مشتری اعمال انسان خداوند است و در عبادات، انسان با خدا معامله میکند و با او طرف حساب است، هر چه داریم از خداست، او «ولیّ نعمت» و صاحب اختیار و پروردگار مهربان ماست، انسان در یک دل، محبّت دو امر متضادّ را نمیتواند داشته باشد،(30) یا خدا دوستی یا دنیاطلبی، یا عشق به اللَّه یا عشق به دنیا، دنیا، شکوفهای زودگذر است، غنچهای است که برای کسی باز نشده و به کسی وفا نکرده است، و خداوند، دنیا را کالای غرور و متاعی اندک به حساب آورده است، در قیامت، همه واسطهها و شفیعها از کار میافتند، تنها خلوص و عمل صالح و عبادات همراه با تقوا و اخلاص، سود میبخشد و در آن روز، هر کس به فکر خود است واز این وآن که در دنیا به محبّتهایشان دل میبندیم، کاری ساخته نیست و هر فردی نتیجه کار خود را میبیند ومحصول خویش را درو میکند، ریاکاران، اگر در دنیا هم مردم را فریب دهند، ولی در آخرت رسوا خواهند شد و اعمال خود را بر باد رفته و تباه خواهند دید. آری، اگر این باورها را در دل داشته باشیم، به خلوص نزدیکتر میشویم و کمتر برای غیر خدا کار میکنیم ونظر و پسند مردم، برای ما مهمّ نخواهد بود. محرّک و انگیزه قویتر ما، این خواهد شد که خدا میخواهد و خدا میپسندد و خدا پاداش میدهد. اگر ما خدا را نمیبینیم، او که ما را میبیند. اگر عذابی هم در کار نباشد، بخاطر نعمتهای او، باید شکرگزار باشیم و خالصانه عبادت کنیم و از نافرمانی بپرهیزیم. عالم، محضر خداست، در محضر خدا نباید گناه کرد. جهان، سفره گسترده نعمتهای الهی برای ماست، رو به دیگران کردن و ریا و تظاهر نمودن، ناسپاسی در برابر خدای رحمان و نعمتهای بی پایان اوست. عبادت را، حتّی نه برای رسیدن به بهشت یا ترس از جهنم، بلکه بخاطر آنکه خداوند، شایسته پرستش است، باید انجام داد، و اینگونه پرستش، «عبادت آزادگان» است که امیرالمؤمنین، خدا را اینگونه عبادت میکرده است. کسی به مقام اخلاص میرسد که به مرحله یقین رسیده باشد. و به تعبیر حضرت علی علیه السلام اخلاص، میوه یقین است: «الاخلاص ثمرة الیقین»(31) اگر یقین داشته باشیم که در محضر خدائیم و او همه کارهای ما را میبیند و از نیّتهای قلبی ما آگاه است و هر گونه عزّت و ذلّت به دست اوست، و رضای او در مقابل دنیای زودگذر، ارزش بیشتری دارد، ... بیشتر و سریعتر به اخلاص میرسیم و دیگر از دیگران، توقّع تعریف و ستایش و چشمداشت تقدیر و تشکّر نداریم. آن گونه که خانواده امیرالمؤمنین، به خاطر خدا سه روز، افطار خود را به یتیم و اسیر و مسکین بخشیدند، بی آنکه امید سپاس و توقّع تشکّر داشته باشند،(32) خداوند هم به پاس انفاق و اطعام مخلصانه آنان، سوره «هل اتی ...» را نازل کرد و از آن اهلبیت، تجلیل نمود. انسان مخلص، در راه انجام وظیفه، با تعریف یا انتقاد مردم، کند یا تند نمیشود. بی توجهی مردم، او را دلسرد و پشیمان از کار نیک نمیسازد. هر کار را بخاطر ادای تکلیف شرعی انجام میهد، به خاطر نظر این و آن، برنامههایش را متفاوت نمیسازد. مال و مقام، مانع او از اجرای فرمان خدا نمیشود، ظاهر و باطنش یکی است. در راه خدا و دین، ملامتها و بیمهریها را تحمّل میکند. از تعصّب و خودخواهی به دور است، به کارهای اشتباه، اصرار نمیکند و ادامه نمیدهد. مطیع «تکلیف» است، نه مجری دلخواه خود یا پسند مردم! 29) لبئس المتجرأن تری الدنیا لنفسک ثمناً (نهجالبلاغه، خطبه 32). 30) سوره احزاب، آیه 4. 31) فهرست غررالحکم، واژه اخلاص. 32) سوره انسان، آیه 9 .