برای مقابله با فشارهای درونی و بیرونی و غلبه بر مشکلات در راه رسیدن به هدف، پایداری و استقامت لازم است. بدون صبر، در هیچ کاری نمیتوان به نتیجه مطلوب رسید. برای این که مصیبتهای وارده و دشواریهای راه، انسان را از پای در نیاورد، باید صبور بود. صبر، دعوت دین در همه مراحل است و در عاشورا نیز با این جلوه عظیم روحی رو به رو هستیم و آنچه حماسه کربلا را به اوج ماندگاری و تاثیرگذاری و فتح معنوی رساند، روحیه مقاومت امام حسین علیهالسلام و یاران و همراهان او بود.
امام از آغاز، نیروهایی را به همراهی طلبید که مقاوم باشند. در یکی از منزلگاههای میان راه فرمود:
«ایها الناس! فَمَن کانَ مِنکُم یَصبِرُ علی حَدِّ السَّیفِ و طَعنِ الاسِنَّةِ فَلیَقُم مَعَنا و اِلا فَلیَنصَرِف عَنّا.» (1)
ای مردم! هر کدام از شما که تحمل تیزی شمشیر و زخم و ضربت نیزهها را دارد همراه ما بماند، و الا باز گردد!
با توجه به این که صحنه کارزار، همراه با زخم و ضربه و مرگ و تشنگی و درگیری و اسارت و صدها خوف و خطر است، امام حسین علیهالسلام شرط همراهی را «صبر» دانست، تا یاران صبورش تا نهایت کار، بمانند. شعار ایستادگی در خطبههای امام و رجزهای آن حضرت و دیگر شهداء دیده میشود. از سفارشهای اکید امام به همرزمان و خواهر خویش و دیگر زنها و دختران حاضر در صحنه، به ویژه در مرحله پس از شهادت، موضوع صبر بود.
روز عاشورا، در خطبهای به یاران خویش فرمود:
«صَبراً بَنیِ الکِرام! فَما المَوتُ الاّ قَنطرةٌ تَعبُرُ بِکم عَنِ البُوُسِ و الضَّراءِ اِلی الجَنانِ الواسِعَةِ و النَّعیمِ الدّائمَةِ» (2)؛
صبر و مقاومت کنید، ای بزرگ زادگان! چرا که مرگ، تنها یکی است که شما را از رنج و سختی عبور میدهد و به سوی بهشت گسترده و نعمتهای همیشگی میرساند.
در توصیهای که حضرت خطاب به خانواده خود داشت فرمود بنگرید، هرگاه که من کشته شدم، به خاطر من گریبان خود را چاک ندهید و صورت مخراشید. (3)
روز عاشورا پس از نماز با یاران، باز هم دعوت به صبر داشت: «فَاتَّقوا اللهَ و اصبِروا.» (4) یاران نیز در رجزهای خویش شعار مقاومت و پایداری سر میدادند. خالد بن عمر، میگفت: ای بنی قحطان! برای کسب رضای رحمان و رسیدن به مجد و عزت صبر کنید. سعد بن حنظله چنین رجز میخواند:
صبراً علی الاسیافِ و الاسِنَّه صبراً عَلیها لِدُخُولِ الجَنَّه (5)
برای رسیدن به بهشت، بر شمشیرها و نیزهها صبر میکنم.
از زمزمههای عرفانی خود آن حضرت در واپسین دم حیات نیز که بر زمین افتاده بود، همین صبر بر قضای الهی به گوش میرسید: «صَبراً عَلی قَضائکَ یا ربِّ، لا اِلهَ سِواکَ... صَبراً عَلی حُکمِکَ یا غِیاثَ مَن لا غِیاثَ لَهُ.»
کسی که صبر داشته باشد، هم تحمل درد و مصیبتش بیشتر میشود و هم به دیگران روحیه میدهد. حضرت علی علیهالسلام فرموده است: «اَلصبرُ یُهَوِّنُ الفَجیعَةَ» (6)؛ مقاومت، فاجعه و حادثه ناگوار را آسان و قابل تحمل میکند.
سختترین ضربههای روحی و مصیبت شهادت فرزندان و یاران، بر امام حسین علیهالسلام وارد شد. ولی در همه آنها خود را نباخت و مقاومت و ایستادگی کرد و تن به تسلیم و ذلت نداد. جملات آن حضرت در مورد صبر بر داغ عزیزان و شهادت همراهان بسیار است و از آغاز نیز خود را برای تحمل این پیشامدها آماده کرده بود. هنگام خروج از مکه در خطبهای که خواند و اشاره به آینده حوادث و پیشگویی شهادت خویش داشت، فرمود: «نَصبِرُ عَلی بَلائهِ و یُوَفّینا اُجُورَ الصّابِرین» (7)؛ ما به رضای خدا رضاییم، بر بلای او صبر میکنیم، او نیز پاداش صابران را به ما میدهد. در شب عاشورا به خواهرش زینب و دیگر بانوان توصیه فرمود: این قوم، جز به کشتن من راضی نمیشوند، اما من شما را به تقوای الهی و صبر بر بلا و تحمل مصیبت وصیت میکنم. جدمان همین را وعده داده و تخلفی در آن نیست. (8)
روز عاشورا، حضرت علیاکبر را به تحمل و مقاومت در برابر تشنگی فرا خواند «اِصبِر یا حَبیبی ...» (9) و نیز فرزند امام حسن را نیز که پس از نبردی، تشنه خدمت امام آمد و آب طلبید، به صبر دعوت کرد «یا بُنیَّ اِصبِر قَلیلاً.» (10)
پس از شهادت قاسم، عموزادگان و اهلبیت خود را به صبر دعوت کرد؛ «صَبراً یا بَنی عُمُومَتی، صَبراً یا اَهلَ بَیتی.» (11) در آخرین وداع، دخترش سکینه را نیز به صبر بر تقدیر الهی و زبان نگشودن به شکوه و اعتراض دعوت کرد: «فَاصبِری عَلی قَضاءِ اللهِ و لا تَشتَکی.» (12)
از زمزمههای عرفانی خود آن حضرت در واپسین دم حیات نیز که بر زمین افتاده بود، همین صبر بر قضای الهی به گوش میرسید: «صَبراً عَلی قَضائکَ یا ربِّ، لا اِلهَ سِواکَ... صَبراً عَلی حُکمِکَ یا غِیاثَ مَن لا غِیاثَ لَهُ.» (13)
در بازماندگان یک مصیبت نیز، داشتن صبر و از کف ندادن قرار و اختیار و تسلیم تقدیر الهی بودن و به حساب خدا گذاشتن، هم پاداش بزرگ دارد، هم تحمل داغ شهادت و فقدان عزیزان را آسان میسازد، به خصوص آنجا که ایمان یک بازمانده بالا باشد و اجر خویش را با بیصبری و اعتراض، از بین نبرد. عبدالله بن جعفر (همسر حضرت زینب) که در مدینه مانده بود، دو فرزندش در کربلا در رکاب امام حسین علیه السلام شهید شدند. برخی به او زخم زبان میزدند. اما او با ایمان و صبر والا، داغ دو جوان را تحمل میکرد و میگفت: آنچه شهادت این دو فرزند را بر من آسان و قابل تحمل میسازد آن است که آن دو، در کنار برادرم و پسر عمویم حسین بن علی علیهماالسلام کشته شدند، در حالی که نسبت به او مواسات و از جان گذشتگی نشان دادند و در کنار او صبر و مقاومت کردند. (14)
صبر و پایداری شهدای کربلا و بازماندگان آنان به عنوان یک «مقام» و خصلت برجسته و ارزشمند به ثبت رسید. در زیارتنامههای آن شهدا، از آنان به عنوان مجاهدانی که صابر بودند یاد شده است. در زیارت امام حسین علیهالسلام عرض میکنیم: «فجاهَدُهُم فیکَ صابِراً مُحتَسِباً حَتی سُفِکَ فی طاعَتِکَ دَمُهُ.» (15)
درباره حضرت عباس علیهالسلام درخواست اجر الهی برای او به خاطر صبر و احتساب (تحمل سختیها به خاطر خدا و به حساب او و خالصانه) مطرح است. (16) و نیز این تعبیر که «فَنِعمَ الصابِرُ المُجاهِدُ المُحامِی النّاصِر... .» (17)
حادثه کربلا آموزگار مقاومت است و فهرمانان عاشورا، الهام دهندگان صبوری و شکیبایی، و خانوادههای شهدا نیز از صبر زینب کبری صبوری آموختند و پدران و مادران و همسران. داغ جوانان خویش را با الهام از کربلا تحمل کردند.
امام امت، در ترسیم صبر و مقاومت مردم ایران در برابر حملات دشمن به شهرها، از صبر و پایداری آنان ستایش کرده، میفرماید:
مبارک باد بر خانوادههای عزیز شهدا، مفقودین و اسرا و جانبازان و ملت ایران که با استقامت و پایداری و پایمردی خویش به بنیانی مرصوص مبدل گشتهاند که نه تهدید ابرقدرتها آنان را به هراس میافکند و نه از محاصرهها و کمبودها به فغان میآیند... زندگی با عزت را در خیمه مقاومت و صبر، بر حضور در کاخهای ذلت و نوکری ابرقدرتها و سازش و صلح تحمیلی ترجیح میدهند.(18)