مقدمه:
مطلبی که در ادامه می خوانید با همت جناب حجت الاسلام و المسلمین فراهانی نگاشته شده که برای اولین
بار در نشریه ی توقیف شده ی "همت" منتشر شد ما نیز تصمیم گرفتیم با توجه
به نزدیکی یوم الله "9دی" این مطلب را در این پایگاه مجازی بازنشر کنیم.
البته به علت طولانی بودنش سعی کردیم آن را در 2
پست جداگانه منعکس کنیم. قسمت اول با عنوان «امام مداری» تقدیم شما:
امـــام مـــداری
1. «شیعه»
هر قدر که به عصر ظهور نزدیک تر می گردد، بر دقت، وسعت و استحکام «ارتباطات
امامتی» همان فضای معنایی و انسانی حدفاصل «امام و امت» است که اصلی ترین عامل
هویت بخش جماعت های شیعی و متمایز کننده آنها از سایر اجتماعات انسانی به شمار می
آید.
2.
مهم ترین تحول و تکامل در ارتباطات امامتی شیعه در زمان حضرت آیت الله العظمی روح
الله خمینی(ره) و با هدایت او رخ داد. حضرت روح الله(ره) توانست «ارتباطات امامتی»
مرسوم را که از زمان مرحوم «وحید بهبهانی» فقیه بزرگ سده دوازدهم هجری قمری در
قالب «مفتی و مستفی» شکل گرفته بود، ارتقا بخشد. چرخه ارتباطی مفتی و مستفی قالبی
دیرینه از «ارتباط مذهبی» است که در تعاملات سنتی مردم و مراجع تقلید شکل می گیرد.
در این قالب، شروع کنندگان ارتباط عموما مردم هستند، چه اینکه؛ ایشان رجوع کننده و
فقها مرجع رجوع محسوب می گردند.
حضرت
آیت الله خمینی(ره) به این شکل از ارتباط، وجه دومی افزود که آن «راجع بودن خود
مرجع» است. تلقی وی این بود که مرجع نباید لزما منتظر رجوع طالبان فتوا و هدایت
باشد، بلکه می بایست استقلالا و از موضع هدایت و راهبری جامعه اسلامی در شرایطی که
مصالح اسلام اقتضا دارد، خود به عامل بیداری اسلامی تبدیل شده، به سوی آنان رجوع
کند.
در
چارچوب رویکرد جدید «مرجعیت مرسوم» کف ارتباطات امامتی شیعه است، واقعیتی که بسیار
بیش از این می تواند توسعه و ارتقا یابد و به اوج خود برسد.
3.
حضرت روح الله(ره) با اتکا به نگاه کلامی و فقهی متقن و ناب خویش، مسئولیت عملی و
میدانی ارتقای مرجعیت را تا سطوح راهبری و امامت نیز به دوش گرفت. از این منشأ بود
که بو و رنگ فریادها و رفتارهای سیاسی – مذهبی خمینی(ره) از سال 42 به بعد هرگز در
چارچوب مرجعیت معروف و مرسوم نمی گنجید، حضرت روح الله(ره) در شرایطی اعتراض کرد و
به خاست که نه تنها هیچ مقلد یا جریانی تمنای قیام و فریاد نرکده بود، بلکه برعکس،
بسیاری از اشخاص و ذی نفوذان مذهبی و مردمی وی را دعوت به مماشات و تمکین می
کردند. اعتراض عاشورایی حضرت روح الله(ره) در فضایی رخ داد که هیچ صدایی دیگری
مشابه آن به گوش نمی رسید. از طرف دیگر نحوه برخورد صاحبان قدرت و حکومت با حرکت
حضرت روح الله(ره) نیز هرگز مشابهی در تاریخ مواجهات آنها با مرجعیت نداشته است.
تا زمان ایشان هیچ وقت تجربه نشده بود که مرجعی به واسطه اظهارات خود
«تبعید»،«محصور» و حتی دستگیر شود.
4.
شاخصه های رفتاری و گفتاری امام، همه نشانگر تولد چارچوبی جدیدتر و پردامنه تر از
رابطه علما و محیط پیرامون خود شده بود. تطور و تکامل اینچنین تعاملات متمایزی با
محیط سیاسی – مذهبی – فرهنگی – اجتماعی پیرامون تا یک دهه و اندی بعد ادامه یافت و
نهایتا از اوایل سال 1365 قالب خود را شناخت. اطلاق عنوان «امام» برای آیت الله
العظمی خمینی(ره) تکامل روابط ولایی شیعیان را با علمای ربانی در بالاترین سطوح
خود نشان می داد. دیگر «مرجع تقلید» به «امام» تبدیل شده بود.
5.
به محض تولید و توسعه آگاهی مردمی نسبت به جایگاه متفاوت تر، جامع تر و اصیل تر
«امام» نسبت به «مرجع» و کشف مصداق واقعی آن، خودآگاهی همه جانبه ای در خصوص «امت»
نیز شکل گرفت. به عبارت دیگر به رغم اینکه سیر تطور تفکر و تجربه اجتماعی شیعیان
از «مرجعیت باوری» به «امام مداری» بیش از یک دهه به طول انجامید (1356-1342) امام
همین مسیر باب «خودآگاهی امتی» (احساس امت بودن) به مدتی کمتر از یک سال تقلیل
یافت. به همین علت بود که از اواخر سال 56 حرکت اعتراضی جسته و گریخته مردم
بلافاصله به انقلابی همه جانبه و طوفنده تبدیل شد و رژیم با واقعیتی یکپارچه و
غیرقابل مهار مواجه گشت که سرانجام به سرنگونی آن انجامید.