مقایسه میان کار ابراهیم-ع-و رسول اکرم-ع- و کار ملکه انگلستان و کوروش
شما مقایسهای کنید میان کار ابراهیم و همچنین کار رسول اکرم [ از یک طرف کار ملکه یا پادشاه انگلستان از طرف دیگر.] پیغمبر اکرم پس از فتح مکه، به عنوان آزادی عقیده بتها را باقی نگذاشت زیرا این بتها سمبل اسارت فکری مردماند.
صدها سال بود که فکر این مردم اسیر این بتهای چوبی و فلزی بود که به خانه کعبه آویخته بودند. تمام اینها را در هم ریخت و واقعا مردم را آزاد کرد.
حال شما بیایید این را مقایسه کنید [با این که] ملکه یا پادشاه انگلستان در چند سال پیش در سفری که به هندوستان رفته بود وقتی که میخواست به تماشای یک بتخانه برود، مردم وقتی میخواستند داخل صحن آن بتخانه شوند کفشهایشان را میکَندند، او هنوز به صحن نرسیده کفشهایش را به احترام کَند و بعد، از همه آن بتپرستها مؤدبتر در مقابل بتها ایستاد. یک عده هم گفتند ببینید! ملت روشنفکر چقدر به عقاید مردم احترام میگزارد! نمیدانند که این نیرنگ استعمار است.
استعمار میبیند که همین بتخانه است که هند را به زنجیر کشیده و رام استعمارگر کرده. آن، احترام به آزادی نیست، خدمت به استعمار است. ملت هند اگر از زیر بار این خرافات بیرون بیاید باج به انگلیسها نمیدهد.
یا در گذشته میگفتند ببینید کوروش چقدر مرد بزرگِ بزرگواری بوده! که وقتی به بابِل رفت و آنجا را فتح کرد تمام بتخانهها را محترم شمرد. این کار از نظر یک فاتح که سیاست استعمارگری دارد و میخواهد مردم را بفریبد توجیه میشود ولی از نظر بشریت چطور؟
آیا خود جناب کوروش به آن بتها اعتقاد داشت؟ نه.
کوروش چه فکر میکرد؟
آیا میگفت این اعتقاد، این مردم را بدبخت کرده یا نه؟ بله.ولی در عین حال دست به ترکیب آنها نزد.
چرا؟ چون میخواست که آنها در زنجیر بمانند. و لذا این نامش خدمت نیست.
فرق آزادی عقیده و آزادی تفکر
فرق است میان آزادی عقیده و آزادی تفکر.
تفکر: یعنی همان استعداد انسانی بشر که میتواند در مسائل، علمی و منطقی بیندیشد. این استعداد حتما باید آزاد باشد. پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است.
اما عقیده: میدانیم هر عقیدهای ناشی از تفکر نیست. بسیاری از عقاید بشر ناشی از یک سلسله عادتها، تقلیدها و تعصبهاست نه این که چون فکر کرده این عقیده را گرفته است بلکه چون عادت کرده، به این عقیده چسبیده است. ادامه مطلب...