غریب و خسته و تنها
کنار خانه بنشستم
مدینه گریه کن با من
که زهرا رفته از دستم
واویلا اه واویلا، شدم من یکه و تنها
بنال از داغ ان بلبل
که پرپر در قفس میزد
بجرم یا على گفتن
به پشت در نفس میزد
واویلا اه واویلا، شدم من یکه و تنها
غریبى مرا مردم
همه با چشم خود دیدند
میان شعله آتش
گلم را با لگد چیدند
واویلا اه واویلا، شدم من یکه و تنها
بود هر شب همى نفرین
به لب در دشت و صحرایم
الهى بشکند دستى
که سیلى زد به زهرایم
واویلا اه واویلا، شدم من یکه و تنها
گلاب از دیده جارى بر
سر سجاده کن زینب
براى مادرت زهرا
کفن آماده کن زینب
واویلا اه واویلا، شدم من یکه و تنها
http://akharejadeh.parsiblog.com