فایز دشتی در دیارش هم غریب...
تعداد روزهای سال نود دو رقمی شد اما گویی ما هنوز در هشتاد و 9 سیر می کنیم!دلیلش این که در یکی از روزهای پایانی سال نشستی خجسته در دشتی برگزار شد که سال ها در پی برگزاری آن بودند خیلی ها ،ولی میسر نشد تا برسد بعد از یکصد سال که آنهم نشد آن چیزی که باید می شد...نکوداشت فایز دشتی در حالی در روز25اسفند برگزار شد که استقبالی در خور از آن نشد !!!؟؟؟!!! ولی جوابش همان است که می شود به همه ی چراهای عدم توسعه در خور شان نام دشتی داد اینکه دیاری چگونه می شود با این همه بزرگمرد دیروز و امروز روند روبه جلویش اینقدر کند باشد! جوابش همان جوابیست که می شود برای عدم حضور فرزندان فایز دشتی به نکوداشتش داد... شاید...هم نه...حتما فرزندان واقعی فایز دشتی هماناهایی بودند که بودند در آن همایش درآن نشست غریبانه که سوز می آورد همچو دوبیتی های عامومون فایز دشتی که گویی این حال با او گره خورده تا قیامت...دلم یه شروه دشتی میخواد...
بخون سی داغ دلم.... بخون تا شو صب نواییت....بخون تا...
این مقدمه ی بود برای نوشتار شاعر خوش قریحه دشتی سرا مهدی شیخیانی که خود او لحظه به لحظه همراه با این همایش بوده...ضمن سپاس فراوان ازش توجه تان را به دل نوشتش جلب می کنم...
" یاداشتی خدمت دوست عزیزم مدیر وبلاگ دشتی ها ،محمدم از دشتی
محمد عزیز! دیروز صبح وقتی پیامت به دستم رسید و از من خواسته بودی که گزارشی از مراسم نکوداشت فایزدشتی و مراسم شب شعر روستای کردوان با نام خودم برای وبلاگ دشتی ها بنویسم ابتدا ذهنم فلش بک خورد به تمام اتفاقات دهشتناکی که برایم افتاد ،مخصوصن در مراسم نکوداشت فایزدشتی.
محمد عزیز! باخبر باش که وبلاگ سلت را نیز به همین دلایل تعطیل کردم.
وحالا که اصطلاحن دست به قلم برده ام ،بی اختیار این ابیات قیصر در ذهنم رژه می روند که:
حرفها دارم اما ... بزنم یا نزنم؟
با توام، با تو ،خدا را! بزنم یا نزنم؟
همه حرف دلم... با تو همین است که دوست
چه کنم؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم؟
عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟
دست بر دست همه عمر در این تردیدم:
بزنم یا نزنم؟ ها؟ بزنم یا نزنم؟
محمد عزیز! من و تو دوسال و اندی را در کنار هم زندگی کرده ایم بیش از همه مرا می شناسی و با دغدغه ها و روحیات و عقاید و افکار من آشنایی.
به یاد می آوری جشنواره استانی شعر غدیر خارگ را ... و آن اتفاق بسیار بد که افتاد و به در خواست دوست عزیزمان (غ- ا) من آن موضوع را با زبان تند و جسورانه خود در وبلاگ سلت درج کردم.( موضوع : کمونیست خواندن شاعر بزرگ استان از طرف جناب آقای د که ایشان اولین بار نیست هنرمندان را مورد توهین قرار میدهد) قرار بود تو هم بنویسی. پیش تو بودم که ابتدا (غ- ا) تماس گرفت و از من خواهش کرد مطلب را تغییر دهم تا به کسی بر نخورد و اینکه :تو دانشجو هستی و فردا روزگاری ممکن است برایت اتفاق بدی بیفتد و... کار به اینجا پایان نیافت،همانجا بودم و فردای آن روز بود که دوست نازنینم ریاست اداره ارشاد جزیره خارگ تماس گرفت و با دلخوری و ناراحتی از من خواست که موضوع مورد اشاره در نوشته ام را به طور کامل حذف کنم ، چرا که هم باعث خطر برای ایشان شده و هم ممکن است برای من درد سر ساز شود.
به یاد آوردم جشنواره شعر استانی دیلم سال1388 را که بعد از انتقادهای تندم به بعضی به ظاهر از اساتید ادبیات و همچنین ریاست کل اداره ارشاد جناب شفیعی ، در آخر برنامه چه اتفاقی برایم افتاد.
.....
به یاد می آورم زمانی را که پست الهی خیر نبینه خان دشتی را در وبلاگ سلت بارگذاری کردم
چقدر پیام خصوصی به دستم رسید و چه چیزها که نگفتند و آن اتفاق و آن حرف ها بین من و مهندس آتیار رد و بدل شد و...
.....
یکشنبه 22 اسفند ماه89 بود که جناب حمید زارعی ( دبیره کنگره بزرگ داشت فایز دشتی) کارت دعوت مسئولین و هنرمندان را به من داد تا بدستشان برسانم. به همه ادارات رفتم..
رفتم اداره آموزش و پرورش شهرستان و از آقای ح خواستم که برای مراسم همکاری کرده و دانش آموزان رشته ادبیات و دانش آموزان نمونه مدارس را برای این مراسم بفرستند.
جواب ایشان این بود که: بچه ها کلاس دارن و هیچ چیز مهم تر از درس بچه ها نیست. ما بچه ها را حتی از اردو که حقشان است محروم کرده ایم که به کلاسها و درسشان برسند آنوقت آنها را به همچین مراسمی بفرستیم...!
(روزپنج شنبه 26 اسفند یعنی یک روز بعد از مراسم وقتی وارد مجتمع فرهنگی شدم دیدم حدود 300 تا 400 دانش آموز مثل مور و ملخ ریخته اند توی سالن و بعضی ها هم که جا ندارند بیرون سالن و در حیاط مجتمع هستند.وقتی علت این تجمع را جویا شدم متوجه شدم که آن روز مراسمی به نام همایش ریاضی برگذار شده...
دوشنبه 23اسفند ماه 89 بود که به همراه ( آقای م- آ و آقای م-ک) برای نصب بنر مراسم نکوداشت فایز دشتی رفتیم میدان شهید مهدوی. هنگام نصب چندین و چند نفر آمدن و نگاه های مشکوک و معنی دار و... تا اینکه شخصی با موتور آمد ( م-ک) پایین بود و با او حرف میزد و او م یپرسید که اینها برای چیست !؟ با چه کسی هماهنگ شده !؟ و حرف هایش به آنجا رسید که گفت من این بنر را پاره میکنم! من رفتم پایین که حرکت کرد و رفت.
محمد عزیز تنها یک ساعت بعد از رفتن ما بنر پاره شد!!!
بعد متوجه شدم موتور سوار آقای ( م- ز ساکن محله دشتی های خورموج ) به دستور، بنر را پاره کردند.
محمد جان! روز مراسم آبرومون رفت و من مردم از گریه ،ردیف جلو دیدند که چطور زار میزنم.
و این شد که من شعر و سلت را داشتم به طور کامل حذف میکردم اما خدا بهم رحم کرد و گفتم پست آخر را بنویسم و بروم.
این هم گزارش مراسم نکوداشت فایز دشتی!
پاورقی:
در این مراسم قرار بود از عبدالمجید زنگویی تقدیر شود اما ایشان که مدتی است انگار از نوشتن کتاب فایز دشتی پشیمان است و در قالات و سخن رانی ها و محافل ادبی این را نشان داده است، در مراسم شرکت نکردند. "
درهمین رابطه بخوانید(به قلم خون دل خور این نکوداشت): فاتحه فایز
شب شعر محلی در زادگاه فایز دشتی
مسئول انجمن شعر و ادب خورموج دوشنبه شب در این نشست با اشاره به اهداف این عصر شعر محلی اظهار داشت: روستای کردوان زادگاه فایز دشتی است و سال گذشته نیز مصادف با صدمین سالمرگ فایز بود.
حمید زارعی افزود: با توجه به اینکه روستای کردوان زادگاه این شاعر شوریده و بزرگ پارسی است تصمیم گرفتیم با همکاری شورا و دهیاری این روستا عصر شعر محلی با گویش دشتی در این روستا برگزار کنیم.
وی ادامه داد: فایزدشتی سالهاست که بر دلها حکومت دارد و او را نه تنها در کتابها که در سینهها باید جستوجو کرد.
مسئول انجمن شعر و ادب خورموج عنوان کرد: برگزاری همایش نکوداشت فایز دشتی موجب شد بیش از 500 دوبیتی با موضوع فایز دشتی و پری تولید و انگیزه مهمی بود تا فیلمی با موضوع فایز دشتی ساخته شود و دو تن از محققان نیز مقالات مهم و تازهای درباره فایز دشتی نگاشته و جمعآوری کنند.
زارعی تصریح کرد: امید است این نکوداشت فتح بابی باشد برای برگزاری جشنواره ملی شعر فایز دشتی که مورد موافقت وزیر ارشاد اسلامی نیز قرار گرفته و امید است با یاری مسئولان ارشد استان سال آینده در دشتی برگزار شود.
وی ابراز داشت: از آن جا که گستره زبانی دشتی منحصر به این شهرستان نمیشود و شهرستان دیر نیز با گویش دشتی صحبت میکنند از این دو شهرستان شاعران محلی سرا دعوت شدند تا تازهترین اشعارشان را در شب شعر محلی بخوانند.
مسئول فرهنگسرای شهید شهریاری یادآور شد: سال جدید برگزاری جشنواره ملی دوبیتی و رباعی فایز دشتی مهمترین برنامه ما است و قطعاً در زادگاه این شاعر نیز برنامههای خاصی برگزار میکنیم.
در این عصر شعر غلامرضا حیسنی از کردوان،قاسم درویشی و حسین میدری از دیر، غلامرضا وابراهیم ابراهیمی و خلیلی آزمون از شنبه و احمد منصوری، مهدی شیخیانی، ابراهیم شاکری مطلق، حسین بازپیچ، ابوذر زارعی و حسین نیرو از خورموج به شعرخوانی پرداختند.
حواشی:
+ این مراسم در حسینه روستای کردوان سفلی با همکاری شورای روستا و فرهنگسرای شهید شهریاری خورموج برگزار شد.
+ مجری این مراسم را ابراهیم شاکری مطلق بر عهده داشت.
+ به دلیل تلاقی مسابقه مهم فوتبال روستا استقبال قابل توجه ی از مراسم نشده بود.
در پست های آتی خواهیدخواند و خواهیددید:
+ سفرنامه تصویری وراوی ،میانخره و درازی
+ مقاله انگلیسی در مورد گویش اصیل دشتی
+ دشتی در سالی که گذشت(دشتی89)
+ دشتی در دهه هشتاد