از کوچیکیم شال عزات بدور گردنم بوده اول هر محرمی پیرهن سیاه تنم بوده مثله تمومه عاشقات عاشقعه کربلات شدم برا من افتخاره که نوکر نوکرات شدم شکر خدا تقدیرمو خدا چنین رقم زده که اسممو از همه جا جز در تو قلم زده
ماه و آب
مشک برداشت که سیراب کند دریا را
|