صدیق دشتی:
میرزا ابراهیم دشتی متخلص به((صدیق)) فرزند(ملاحسن میرزا) در سال 1313 هجری قمری در روستای کلل دشتی متولد شد.در دوران کودکی در خدمت پدرش بود و فارسی و قرائت قرآن مجید فرا گرفت.پس از آن به روستای میانخره که در آن زمان دارالعلم کوچکی بود رفت و چند سال به فرا گرفتن ادبیات فارسی،عربی،لغت و فنون شعر پرداخت. چون از استعداد سرشاری برخوردار بود،در زبان عربی و علوم ادبیه فارسی پیشرفت چشم گیری نمود.
وی نقش موثری در قیام جنوب هم داشته است.
او پس از جنگ به بوشهر رفت و معلم مدرسه سعادت شد،سپس به مدیریت و ناظمی دبستان فردوسی بوشهر منصوب گردید. وی شاعری زبردست و نویسنده ای ماهر بود و میان وی و میرزاده عشقی شباهت هایی وجود دارد چنان که به روایت آقای نبوی:
((صدیق همچون میرزاده عشقی حساس،انعطاف پذیر و بی باک بود. اشعارش همچون شعر عشقی بوی خون می دهد همانند او می غرد،از خرابی وطن و فساد حاکم بر اوضاع شکوه و ناله می کند.به سن و سال عشقی زندگی را بدرود می گوید و مانند او با تجربه حیات را به پایان می رساند.))
وی در سال 1338 هجری قمری به مرض سل مبتلا گردید جهت معالجه به شیراز رفت و در یکی از حجره های ((مدرسه منصوریه))اقامت نمود.پس از معالجه به بوشهر بازگشت و به شغل سابق خود که مدیریت دبستان فردوسی بود ادامه داد اما دوباره در سال 1342 هجری قمری به مرض ((مبطقه)) مبتلا گشت و ((آزپاروی))،طبیب یونانی مرض وی را از روی نا آگاهی مالاریا تشخیص داد و داروی عوضی به وی تجویز نمود و سرانجام بر اثر همین بیماری در سال 1342 هجری قمری وفات نمود.
از او مقالاتی در نامه عصر آزادی شیراز و مجله ایرانشهر به چاپ رسیده.
مسمطی به نام مسمط وطنیه دارد که چنین است:
در طرف چمن باز وزان باد بهار است وز سبزه و گل باغ پر از نقش و نگار است
شمشاد به رقص از اثر بانگ هزارست امسال نکوتر بسی از پار و پرار است
دیگر نه گه صبر و نه هنگام قرار است کآ ثار طرب گشته ز گلزار پدیدار
ایام تماشای بهار و لب کشت است نه گاه گرفتار در دیر و کنشت است
خاموشی امروز بسی نادر و زشت است کز سبزه چمن یکسره چون سبز بهشت است
هنگام طرب با صنمی حور سرشت است مصری صنمی صورت او غیرت گلنار
گل جای نموده به یکی سبزه عماری بر داشته بلبل ز غمش ناله و زاری
آیات طرب گشته هویدا و صحاری لکن چه نشاط از نفس باد بهاری
آن را که نشست است به دل خنجر کاری از دست جفای فلک و دهر دل آزار
گر خیمه فکن سایه ابر است به بستان ور باغ شد آراسته چون روی عروسان
گر غیرت فردوس بود رشک گلستان ما را چه نشاط است که یکسر شده ویران
از باد خزان گلشن ما کشور ایران
افسوس که زین باغ به جا نیست به جز خار
...........................................................................................................................................
با سلام خدمت شما دوست عزیز
این عید بزرگ شیعیان,عید ولایت و امامت بر شما مبارک
حسینیه خیمه گاه عاشقان ثار الله روستای میانخره میزبان ولایت مداران و شیعیان حضرت علی(ع) میباشد
از شما دوست عزیز دعوت بعمل می آید که در این جشن بزرگ شرکت نمایید
زمان:چهارشنبه3/9/89 بعد از نماز مغرب و عشا
مکان:شهرستان بزرگ دشتی روستای میانخره حسینیه عاشقان ثارالله